مرا خیال کسی کز خیال بیرونست
ز من مپرس که در دست او دلت چونست ازو بپرس که انگشتهاش در خونست و گر حدیث کنم تندرست را چه خبر که اندرون جراحت رسیدگان چونست به حسن...
ز من مپرس که در دست او دلت چونست ازو بپرس که انگشتهاش در خونست و گر حدیث کنم تندرست را چه خبر که اندرون جراحت رسیدگان چونست به حسن...