مولوی: “ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم”باصدای علیرضا قربانی
ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۱۶۹۸) ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم...
ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۱۶۹۸) ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم...
هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند ساقیانند که انگور نمیافشارند مولوی...
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (غزل ۱۶۲) تو...
"ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا" مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (غزل ۴۷) ای...
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۲۲۱۵) گر رود...
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۴۴۱) بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب...
من دی نگفتم مر تو را کای بینظیر خوش لقا ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا تعلیم گیرد ذرهها زان آفتاب خوش لقا صد ذرگی دلربا...
هله نومید نباشی که تو را یار براند گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟ مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (۷۶۵) هلِه نومید نباشی که تو را یار براند...
"ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما" مولوی ، دیوان شمس ، غزلیات (غزل ۴۸) ماه درست را ببین کو بشکست...
"امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان میرسد سلطان سلطانان ما از سوی میدان میرسد" "امروز مستان را بجو غیبم ببین عیبم مگو زیرا ز مستیهای او حرفم پریشان میرسد"...
"پنج در چه فایده چون هجر را شش تو کند خون بدان شد دل که طالب خون دل را بو کند" "شیر آهو می دراند شیر ما بس نادرست نقش...
من از اقلیم بالایم سر عالم نمیدارم نه از آبم نه از خاکم سر عالم نمیدارم مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۱۴۲۷) من از اقلیم بالایم سر عالم...
هر شهی را بندگانش حارسند شاه ما مر بندگان را پاسبان مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۲۰۰۵) چه نشستی دور چون بیگانگان اندرآ در حلقه دیوانگان شرم چه...
کاری نداریم ای پدر جز خدمت ساقی خود ای ساقی افزون ده قدح تا وارهیم از نیک و بد مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۵۳۷) کاری نداریم ای...
از بامداد روی تو دیدن حیات ماست امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۴۵۰) از بامداد روی تو دیدن حیات ماست...