(null)

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
شهریار ، گزیدهٔ غزلیات

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن
که توام آینه بخت غبار آگینی

باغبان خار ندامت به جگر می شکند
برو ای گل که سزاوار همان گلچینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید
که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان
گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد
ای پرستو که پیام آور فروردینی

شهریارا گر آئین محبت باشد
جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی

(null)

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=8586

2 Comments

  1. بهروز

    بادرود وسپاس به تمامی حق دیدگان ادب پارسی ،از نوشتارتان لذت ،واز اگاهیتان برکت بردم ، باتمام احترامیکه برای شما درکنج وجودم دارم خالی از حقیقت دیدم که نگویم نمیدانم به پیشنهاد بوده یا انتخاب ،بزرگ مرد تار ایران ولی این نوشته را با احترام اقای محمد معتمدی ،در یادبود استاد جلیل شهناز خواندند کلآ انچه از دل براید بر دل نشیند با سپاس فراوان همیشه پابرجا باشید ،روزها برشما ودسنان به
    بااحترام. بهروز

      1. با سلام و تحیات
        دوست عزیزم بهروز، ممنون از توضیحات شایسته امید است که بعد از این هم لحظات شیرین و دوست داشتنی در سایت حرف محبت داشته باشید.
        با مودت و مهر سید محسن نبوی

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند