شهریار : “”شهریارا” گو دل از ما مهربانان نشکنید ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند”
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می کند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی...
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می کند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی...
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی شهریار ، گزیدهٔ غزلیات امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه...