سعدى:”میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه”
"میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده می شبانه" سعدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۴۹۵) میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده...
"میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده می شبانه" سعدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۴۹۵) میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه ای ساقی صبوحی درده...
" دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند سروران بر در سودای تو خاک قدمند " " جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست گنج و مار و گل و...
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را چشم کوتهنظران بر ورق صورت خوبان خط همیبیند و عارف قلم صنع خدا را...
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست وقتی امیر مملکت خویش بودمی اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست سعدى »...
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود سعدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۲۶۴) هر که مجموع نباشد به تماشا نرود یار...
" سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی " *** " نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند همه بلبلان بمردند و نماند...