سعدی:”مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست”
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب فراق تو هر شب...
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست شب فراق تو هر شب...
"چند این شب و خاموشی ؟ وقت است که برخیزم" چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان صد زلزله برخیزد آنگاه که برخیزم برخیزم و بگشایم بند از...
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود سعدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۲۶۴) هر که مجموع نباشد به تماشا نرود یار...