نظامى:”هر چه در این پرده نشانت دهند گر نپسندی به از آنت دهند”
"هر چه در این پرده نشانت دهند گر نپسندی به از آنت دهند" "بر صفت شمع سرافکنده باش روز فرو مرده و شب زنده باش" چشمه حکمت که سخن دانیست...
"هر چه در این پرده نشانت دهند گر نپسندی به از آنت دهند" "بر صفت شمع سرافکنده باش روز فرو مرده و شب زنده باش" چشمه حکمت که سخن دانیست...
"هست در قرب همه بیم زوال نیست در بعد جز امید وصال" گفتمش: «یار به تو نزدیک است یا چو شب روزت از او تاریک است؟ گفت: «در خانهٔ...
"ابر شو! تا که چو باران ریزی، بر گل و خس همه یک سان ریزی" شمع شو! شمع، که خود را سوزی تا به آن بزم کسان افروزی با بد...
"غم عشق از دل کس کم مبادا!" دل فارغ ز درد عشق، دل نیست تن بیدرد دل جز آب و گل نیست ز عالم رویت آور در غم عشق! که...
"مجنون تو عقل هوشمندان!" ای خاک تو تاج سربلندان! مجنون تو عقل هوشمندان! خورشید ز توست روشنی گیر بیروشنی تو چشمهٔ قیر در راه تو عقل فکرتاندیش صد سال...
"بی نشان ناشده زايشان نتوان يافت نشان" بودم آن روز من از طايفه دُردكشان كه نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان از خرابات نشينان چه...
هرشب من و خیال تو و کنج محنتی تو با که ای و مونس و غمخوار کیستی؟ من با غم تو یار به عهد وفای خویش ای بیوفا تو یار...
لب فروبند که خاموشی به! دل تهی کن که فراموشی به! حکایت حکیم سنائی رحمةالله علیه که وقت وفات این بیت میخواند: «بازگشتم از سخن زیرا که نیست» «در سخن...
ای درین خوابگه بیخبران! بیخبر خفته چو کوران و کران! سر برآور! که درین پردهسرای میرسد بانگ سرود از همه جای ساعی ترک گرانجانی کن! شوق را سلسلهجنبانی کن! بگسل...
بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سر خوان کریم فیض کرم خوان سخن ساز کرد پرده ز دستان کهن باز کرد حمد خداییست که از کلک «کن» بر ورق باد...
نكو رو تاب مستورى ندارد چو در بندى سر از روزن برآرد نظر كن لاله را در كوهساران كه چون خرم شود فصل بهاران كند شق شقّۀ گلريز خارا جمال...
" ای حیات دل هر زنده دلی سرخ رویی ده هر جا خجلی " جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار مناجات ای حیات دل هر زنده دلی سرخ رویی ده...
جامى : خردنامه ارسطو دبیر خردمند دانشپژوه نویسندهٔ قصهٔ هر گروه نوشت از سکندر شه نامدار که چون سلطنت یافت بر وی قرار، چو نور خرد بودش اندر سرشت خردنامههای...