“نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می­ترسم در او جای تو باشد”

 

فلک مزدور ایمای تو باشد
نوازد هر که را رای تو باشد
شود مجروح مغز استخوانم
سر خاری چو در پای تو باشد

نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می­ترسم در او جای تو باشد
حریفی کز خرد بازیچه سازد
نگاه کارفرمای تو باشد

کدورت نیست کاخ سینه­ای را
که راهش بر تماشای تو باشد
نهایت نیست طومار دلی را
که عنوانش تمنای تو باشد

نظیرى نیشابورى

فلک مزدور ایمای تو باشد
نوازد هر که را رای تو باشد
شود مجروح مغز استخوانم
سر خاری چو در پای تو باشد

نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می­ترسم در او جای تو باشد
حریفی کز خرد بازیچه سازد
نگاه کارفرمای تو باشد

دو عالم نقد جان در دست دارند
به بازاری که سودای تو باشد
گل صد رنگ می­روید از آن خاک
که دُردی نوش صهبای تو باشد

کدورت نیست کاخ سینه­ای را
که راهش بر تماشای تو باشد
نهایت نیست طومار دلی را
که عنوانش تمنای تو باشد

image

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=15207

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند