“ای زنده تن و مرده دلان چند خموشید”

“گاهی سخن از عشق بگویید بگویید

گاهی سخن از عشق بگویید بگویید
گه در ره توحید بپویید بپویید
هرچند که این کام بجستن نشود رام
چندانکه توان جست بجویید بجویید

این دام ببرید و برآن بام بپرید
این خام بدرید و بدان کام بپویید
ای زنده تن و مرده دلان چند خموشید
بر سوگ دل مرده بمویید بمویید

آیت الله میرزا حبیب خراسانى
گاهی سخن از عشق بگویید بگویید
گه در ره توحید بپویید بپویید
هرچند که این کام بجستن نشود رام
چندانکه توان جست بجویید بجویید

شمامه حال است که از باغ وصال است
شمامه این باغ ببویید ببویید
ای سبز گیاهان که همه خشک خزانید
این فصل بهارست برویید برویید

این دام ببرید و برآن بام بپرید
این خام بدرید و بدان کام بپویید
ای زنده تن و مرده دلان چند خموشید
بر سوگ دل مرده بمویید بمویید

با آب ازاین جامه پلیدی نتوان شست
با آتش سوزانش بشویید بشویید
لیلید و نهارید و خزانید و بهارید
برقید و شرارید و سفالید و سبویید

آییینه جانید و همه راز نهانید
یک رویه عیانید و چو آییینه دو رویید
هم در کف قهرید و هم اندر سر مهرید
هم در دل بحرید و هم اندر لب جویید

رنجور و طبیبید و نه جانید و نه جسمید
سرید و ضمیرید و نه روئید و نه موئید
این شعر حبیب است مگر نافه ء طیب است
بر لحن غریب است بگویید بگویید

img_8910

 

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=18015

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند