“ما درون هودج شامیم و صبح
کاروان زندگانی می رود”

محمدرضا شفیعی کدکنی
عمر از کف رایگانی می رود
کودکی رفت و جوانی می رود

این فروغ نازنین بامداد
در شبانی جاودانی می رود

این سحرگاه بلورین بهار
روی در شامی خزانی می رود

چون زلال چشمه سار کوه ها
از بر چشمت نهانی می رود

ما درون هودج شامیم و صبح
کاروان زندگانی می رود

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=20959

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند