“عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست”

دیوان کامل شاطر عباس صبوحی قمی

شاطرعباس صبوحی » غزلیات »

شعر دل گمشده

عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست

به وفائی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفائی که کنی در دل من عین وفاست

گرت از ریختن خون منت خرسندی است
این نه خونست بیا دست بر آن زن که حناست

سر زلف تو چنین مشک تر آورده به شهر
ای حریفان ز ختن مشک نخواهید خطاست

من گرفتار سیه چردهٔ شوخی شده ام
که بمن دشمن و با مردم بیگانه صفاست

یوسف از مصر سفر کرد و بدینجا آمد
گو به یعقوب که فرزند تو در خانهٔ ماست

روزی آیم به سر کوی تو و جان بدهم
تا بگویند که این کشتهٔ آن ماه لقاست

زود باشد که سراغ من دل گمشده را
از همه شهر بگیرند، صبوحی به کجاست

عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست

“عشقت آتش بدل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست”

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2139

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند