آشفتهتر از موجم و آوارهتر از باد
دلتنگتر از ابر بهارم که ببارم
در سوگ توای کرمان! آیا چه نویسم؟
در سوز توای ایران! دیگر چه نگارم؟
سید حبیب حبیبپور ، گزیده اشعار
امشب که چنین رفته ز دل، صبر و قرارم
جز شانۀ اندوه، کجا سر بگذارم؟
آشفتهتر از موجم و آوارهتر از باد
دلتنگتر از ابر بهارم که ببارم
دردا که غم آمد پی غم، داغ پی داغ
ای وای دوباره گره افتاده به کارم
من کشتی طوفان زدهام، ساحل من کو؟
در اوج بلا یک دل همدرد ندارم
ای حادثۀ عشق! کجایی که ببینی
دیگر نتوانم غم خود را بشمارم
با دست کریمانۀ خود، مرحمتی کن
تا هر چه گل عشق در این باغ بکارم
در سوگ توای کرمان! آیا چه نویسم؟
در سوز توای ایران! دیگر چه نگارم؟
آنقدر بزرگ است مصیبت که یقینا
بیغیرتم امروز اگر جان نسپارم
—————————
بامداد ۱۴ دی ماه ۱۴۰۲
بدون دیدگاه