مرا شرح پریشانى چه حاجت
که بر حال پریشانم گواهى
خدایا تکیه بر لطف تو دارم
که جز لطفت ندارم تکیه گاهىقاسم رسا
الهى بى پناهان را پناهى
به سوى خسته حالان کن نگاهىمرا شرح پریشانى چه حاجت
که بر حال پریشانم گواهىخدایا تکیه بر لطف تو دارم
که جز لطفت ندارم تکیه گاهىدل سرگشته ام را رهنما باش
که دل بى رهنما افتد به چاهىنهاده سر به خاک آستانت
گدایى، دردمندى، عذرخواهىگرفتم دامن بخشنده اى را
که بخشد از کرم کوهى به کاهىخوشا آن کس که بندد با تو پیوند
خوشا آن دل که دارد با تو راهىزنخل رحمت بى انتهایت
بیفکن سایه بر روى گیاهىبه آب چشمه لطفت فرو شوى
اگر سر زد خطایى، اشتباهىمران یا ربّ زدرگاهت “رسا” را
پناه آورده سویت بى پناهى
بدون دیدگاه