باباطاهر، رباعیات

دو چشمونت پیاله پر ز می‌بی

دو زلفونت خراج ملک ری بی

همی وعده کنی امروز و فردا

نزونم مو که فردای تو کی بی

دلی دیرم چو مرغ پا شکسته

چو کشتی بر لب دریا نشسته

همه گویند طاهر تار بنواز

صدا چون می‌دهد ساز شکسته؟


عزیزم کاسه چشمم سرایت

میون هر دو چشمم جای پایت

ازآن ترسم که غافل پا نهی باز

نشینه خار مژگانم به پایت


به کشت خاطرم جز غم نروید

به باغم جز گل ماتم نروید

به صحرای دل بی حاصل مو

گیاه نا امیدی هم نروید



  

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=9789

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند