صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
" صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست " حافظ » غزلیات صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحهای از گیسوی معنبر...
" صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست " حافظ » غزلیات صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحهای از گیسوی معنبر...
"عکس روی تو چو در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد" "هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است این گدا بین که چه شایسته...
"من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت...
" مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم " حافظ » غزلیات مرا عهدیست با جانان که تا جان در...
"در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد" "زیر بارند درختان که تعلق دارند ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد"...
"دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییم در قصد جان بود خیالش لطفهای بیکران کرد" حافظ »...
" دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور ای گل به شکر آن که تویی پادشاه حسن با بلبلان بیدل...
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش حافظ » غزلیات (غزل ۲۷۷) فکر بلبل همه آن است که گل...
"زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت" "در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت" حافظ...
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی گردون ورق هستی ما درننوشتی آلودگی خرقه خرابی جهان است کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی حافظ ، غزلیات (غزل ۴۳۶) آن...
جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست حافظ » غزلیات (غزل۷۶) جز آستان توام در جهان پناهی نیست سر مرا بجز این...
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد بس تجربه کردیم در این دیر مکافات با دردکشان هر که درافتاد برافتاد حافظ »...
در نظربازی ما بیخبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند حافظ » غزلیات (غزل ۱۹۳) در نظربازی ما بی خبران حیرانند من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند...
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است بر همانیم که بودیم...
"تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست دل سودازده از غصه دو نیم افتادست" "دل من در هوس روی تو ای مونس جان خاک راهیست که در دست نسیم...