حافظ: “روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر”
" روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر " حافظ » غزلیات (غزل ۲۵۰) روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر...
" روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر " حافظ » غزلیات (غزل ۲۵۰) روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر...
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی هر جا که روی زود پشیمان به درآیی در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد وقت است که همچون...
“در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست” “عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست” در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل کسی...
"ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید" حافظ » غزليات (غزل ۲۴۰) ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید وجه می میخواهم و مطرب...
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم حافظ » غزلیات (غزل ۳۲۶) در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم کز سر زلف و...
"شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلایِ سرخوشی، ای صوفیان باده پرست" "مقام عیش میسر نمیشود بیرنج بلی به حکم بلا بستهاند عهد الست" حافظ ، غزلیات (غزل...
“کمر کوه کم است از کمر مور این جا ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست” * مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست که به پیمانه...
" چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نهای جان من خطا این جاست " " در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و...
" ای نسیم سحر آرمگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست " " آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست...
"ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما" "با صبا همراه بفرست از رخت گل دستهای بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما"...
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما حافظ » غزلیات (غزل ۱۰) دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست...
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را حافظ » غزلیات (غزل ۴) صبا به لطف بگو آن غزال رعنا...
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را حافظ » غزلیات (غزل ۳) اگر آن ترک شیرازی به دست آرد...
"ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش" حافظ ، غزلیات ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این...
"سالها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم" "در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم" حافظ »...