مولوی: “چون ز چونی دم زند آن کس که شد بیچون خویش؟”
"چون ز چونی دم زند آن کس که شد بیچون خویش" مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۱۲۴۷) عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش خون انگوری...
"چون ز چونی دم زند آن کس که شد بیچون خویش" مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۱۲۴۷) عارفان را شمع و شاهد نیست از بیرون خویش خون انگوری...
ای مسافر دل منه بر منزلی هیچ میدانی چه میگوید رباب ز اشک چشم و از جگرهای کباب پوستیام دور مانده من ز گوشت چون ننالم در فراق و در...