مولوى

مولوى:”ما که کورانه عصاها می‌زنیم       لاجرم قندیلها را بشکنیم”

"ماکهکورانهعصاهامی‌زنیم لاجرمقندیلهارابشکنیم" "تانگریدکودکحلوافروش بحررحمتدرنمی‌آیدبهجوش" * درشبمهتابمهرابرسماک ازسگانووعوعایشانچهباک سگوظیفهٔخودبجامی‌آورد مهوظیفهٔخودبرخمی‌گسترد * خسخسانهمی‌رودبررویآب آبصافیمی‌رودبیاضطراب مصطفیمهمی‌شکافدنیم‌شب ژاژمی‌خایدزکینهبولهب * آنمسیحامردهزندهمی‌کند وانجهودازخشمسبلتمی‌کند ماکهکورانهعصاهامی‌زنیم لاجرمقندیلهارابشکنیم * ماچوکرانناشنیدهیکخطاب هرزهگویانازقیاسخودجواب گفتآندیناراگرچهاندکست لیکموقوفغریوکودکست * تانگریدکودکحلوافروش بحررحمتدرنمی‌آیدبهجوش ایبرادرطفلطفلچشمتست کامخودموقوفزاریداندرست *...

31:00

مولوى:“آسمان شو ابر شو باران ببار”

“آسمانشوابرشوبارانببار” * شیخنورانیزرهآگهکند باسخنهمنورراهمرهکند جهدکنتامستونورانیشوی تاحدیثتراشودنورشروی * آسمانشوابرشوبارانببار ناودانبارشکندنبودبهکار آباندرناودانعاریتیست آباندرابرودریافطرتیست * فکرواندیشه‌ستمثلناودان وحیومکشوفستابروآسمان آببارانباغصدرنگآورد ناودانهمسایهدرجنگآورد * "فرقمیاندعوتشیخکاملواصلومیانسخنناقصانفاضلفضلتحصیلیبربسته" مولوی،مثنویمعنوی،دفترپنجم شیخنورانیزرهآگهکند باسخنهمنورراهمرهکند جهدکنتامستونورانیشوی تاحدیثتراشودنورشروی هرچهدردوشابجوشیدهشود درعقیدهطعمدوشابشبود ازجزروزسیبوبهوزگردگان لذتدوشابیابیتوازآن علماندرنورچونفرغردهشد پسزعلمتنوریابدقوملد هرچهگوییباشدآنهمنورناک...

08:009