• نگاه کودکى ات دیده بود قافله را
  • تمام دلهره ها را، تمام فاصله را
  • هزار بار بمیرم برات، مى خواهم
  • دوباره زنده کنم خاطرات قافله را


  • دلیل قافله مى برد پا به پاى خودش
  • نگاه تشنه ى آن کاروان یک دله را
  • هنوز یک به یک، آرى به یاد مى آرى
  • تمام زخم زبان هاى شهر هلهله را


  • سید حمیدرضا برقعى




نگاه کودکى ات دیده بود قافله را

تمام دلهره ها را، تمام فاصله را


هزار بار بمیرم برات، مى خواهم

دوباره زنده کنم خاطرات قافله را


تو انتهاى غمى، از کجا شروع کنم

خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟


چقدر خاطره ى تلخ مانده در ذهنت،

ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را


چه کودکى بزرگى است این که دستانت

گرفته بود به بازى گلوى سلسله را


میان سلسله مردانه در مسیر خطر

گذاشتى به دل درد، داغ یک گِله را


چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر

به روى خویش نیاورده اید آبله را


دلیل قافله مى برد پا به پاى خودش

نگاه تشنه ى آن کاروان یک دله را


هنوز یک به یک، آرى به یاد مى آرى

تمام زخم زبان هاى شهر هلهله را


مرا ببخش که مجبور مى شوم در شعر

بیاورم کلماتى شبیه حرمله را


بگو صبور بلا در منا چه حالى داشت

که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟


  

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=10733

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند