“هرچه در آفاق تماشا کنم
چشم دلم محو تماشای تست”

 

ایکه دلم زنده بسیمای تست
جان مرا جان ز تولای تست
رستگی خاطرم از بستگی
در شکن زلف چلیپای تست

دفتر امکان رقم کن فکان
صورتی از نقشه امضای تست
گیتی از آنرو بخروش است و جوش
کاین کفی از جوشش دریای تست

ما بتو هستیم و ز خود نیستیم
مستی ما از می صهبای تست
ایکه خدایت به کتاب کریم
خواند لدینا لعلی حکیم

فواد کرمانی

ایکه دلم زنده بسیمای تست
جان مرا جان ز تولای تست
رستگی خاطرم از بستگی
در شکن زلف چلیپای تست

در نظرم باغ جهان خرم است
تا نظرم بر رخ زیبای تست
هرچه در آفاق تماشا کنم
چشم دلم محو تماشای تست

ای دل عالم که دل عالمی
چون دل من واله و شیدای تست
کلی و در هستی اجزای کل
هستی کل بسته به اجزای تست

مظهر اسمای الهی توئی
وین دو جهان مظهر اسمای تست
عین تو آمد عدد حرف کن
وان فیکون لام تو و یای تست

دفتر امکان رقم کن فکان
صورتی از نقشه امضای تست
گیتی از آنرو بخروش است و جوش
کاین کفی از جوشش دریای تست

دیده که کور از تو بود دیده نیست
دیده همان است که بینای تست
اسم تو پر کرده فضای وجود
ما متحیر که کجا جای تست

عقل کلیم از دمت آمد علیم
فوق کلیم این ید بیضای تست
فیض لبت جان به مسیحا دهد
اوست ترا بلده که احیای تست

رأی تو چون فانی حکم خداست
آنچه خدا حکم کند رأی تست
دست اجل هر سری از پا فکند
زنده سری ماند که در پای تست

ای که قیامت ز قیامت به پاست
جنت عشاق تو سیمای تست
نعمت جنت بُلَها را دهند
دوزخ جانی است که دانای تست

ما همه گم کرده خود و سر خود
و آنچه ترا گم شده پیدای تست
کشف غطایت نفزاید یقین
کآنچه نهانیست هویدای تست

ما بتو هستیم و ز خود نیستیم
مستی ما از می صهبای تست
مدح تو گوییم به تعلیم تو
منطق ما طوطی گویای تست

ایکه خدایت به کتاب کریم
خواند لدینا لعلی حکیم

image

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=14369

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند