“دیشب پرِ من کبوتر بامت شد”

دیشب پرِ من کبوتر بامت شد
آهوی بیابانی من رامت شد
حالا دلِ من پیمبر نامت شد
از معجزۀ درخت بادامت شد

امروز اگر مریض درمان توام

در سجده به پای تو هزاران آدم
جاروکش صحن تو هزاران مریم
محتاج دعای تو هزاران خاتم
ای شاه گدای تو هزاران حاتم

من نیز یکی از این هزاران توام

علی اکبر لطیفیان
دیشب پرِ من کبوتر بامت شد
آهوی بیابانی من رامت شد
حالا دلِ من پیمبر نامت شد
از معجزۀ درخت بادامت شد

امروز اگر مریض درمان توام

تو آینه می شوی زلالم بکنی
با طرز نگات خوش به حالم بکنی
یا فکری به حال خشکسالم بکنی
یا فکری به حال پرّ و بالم بکنی

من منتظر ِ نماز باران توام

هرچند بَدَم اگر که بهتر نشدم
پیش کرم تو شاه گداتر نشدم
در بارگهت اگرچه نوکر نشدم
هرچند که آهو و کبوتر نشدم

گر پا بدهی سگِ نگهبان توام

هرچند به این سو و به آن سو نزدم
هرچند به این کو و به آن کو نزدم
پیش تو به آفتاب هم رو نزدم
در صحن تو من اگرچه جارو نزدم

مشغول غلامی غلامان توام

در سجده به پای تو هزاران آدم
جاروکش صحن تو هزاران مریم
محتاج دعای تو هزاران خاتم
ای شاه گدای تو هزاران حاتم

من نیز یکی از این هزاران توام

image

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=15191

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند