علی اکبر لطیفیان: “در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را”
علی اکبر لطیفیان » گزیده اشعار شعر به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را نمیبینم کسی را جز خودم را...
علی اکبر لطیفیان » گزیده اشعار شعر به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را نمیبینم کسی را جز خودم را...
علی اکبر لطیفیان ، گزیده اشعار مقیم حرم خاک حرم رسید دوا نیز داده شد آب حرم رسید، شفا نیز داده شد ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم ما جلوه...
تنها امام سامره تنها چه میکنی؟ علیاکبر لطیفیان » گزیده اشعار شعر به مناسبت شهادت امام هادی (ع) تنها امام سامره تنها چه میکنی؟ در کاروان سرای گداها چه میکنی؟...
"سپیدهاى و به رنگ شفق در آمدهاى"خداش خیر دهد آن کسى که بال مراکبوتر حرم باصفایتان کرده استچگونه لطف ندارى به این دو چشمى کهکنار پنجرههایت صدایتان کرده است؟چگونه از تو نگیرم نجات فردا را؟خدا براى همینها سوایتان کرده استچرا امید ندارى مدینه برگردى؟مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است؟میان شهر مدینه یگانه خواهرتانچه نذرهاى بزرگى برایتان کرده استتو آن نماز غریب همیشهها هستىکه کوچههاى خراسان قضایتان کرده استعلی اکبر لطیفیاندل همیشه غریبم هوایتان کرده استهواى گریه پایین پایتان کرده استوَ گیوههاى مرا رد پاى غمگینتمسافر سحر کوچههایتان کرده استخداش خیر دهد آن کسى که بال مراکبوتر حرم باصفایتان کرده استچگونه لطف ندارى به این دو چشمى کهکنار پنجرههایت صدایتان کرده است؟چگونه از تو نگیرم نجات فردا را؟خدا براى همینها سوایتان کرده استچرا امید ندارى مدینه برگردى؟مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است؟میان شهر مدینه یگانه خواهرتانچه نذرهاى بزرگى برایتان کرده استتو آن نماز غریب همیشهها هستىکه کوچههاى خراسان قضایتان کرده استسپیدهاى و به رنگ شفق در آمدهاىکدام زهر ستم جابجایتان کرده است سپیدهاى و به رنگ شفق در آمدهاى
"دیشب پرِ من كبوتر بامت شد" دیشب پرِ من كبوتر بامت شد آهوی بیابانی من رامت شد حالا دلِ من پیمبر نامت شد از معجزۀ درخت بادامت شد امروز اگر...
تو آفتابی و انوار آفتاب علی ست کتاب سرّی و اسرار این کتاب علی ست شاعر : علی اکبر لطیفیان شما بهار شما آسمان شما زمان شروع من ابتدای منید...
شعر علی اکبر لطیفیان برای ولادت حضرت محمد (ص) یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی شاعر : علی اکبر لطیفیان لب نگار که باشد رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب...