دسته : علی اکبر لطیفیان

شعر مقیم حرم-می‌خواستم به مشهد تو راهی‌ام کنند

علی اکبر لطیفیان:”می‌خواستم به مشهد تو راهی‌ام کنند       دیدم برات کرببلا نیز داده شد”(مقیم حرم)

علی اکبر لطیفیان ، گزیده اشعار مقیم حرم خاک حرم رسید دوا نیز داده شد آب حرم رسید، شفا نیز داده شد ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم ما جلوه...

01:56

علی اکبر لطیفیان:”سپیده ‌‏اى و به رنگ شفق در آمده‌‏اى”

"سپیده‌‏اى و به رنگ شفق در آمده‌‏اى"خداش خیر دهد آن کسى که بال مراکبوتر حرم باصفایتان کرده استچگونه لطف ندارى به این دو چشمى کهکنار پنجره‌ها‌یت صدایتان کرده است؟چگونه از تو نگیرم نجات فردا را؟خدا براى همین‏‌ها سوایتان کرده استچرا امید ندارى مدینه برگردى؟مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است؟میان شهر مدینه یگانه خواهرتانچه نذرهاى بزرگى برایتان کرده استتو آن نماز غریب همیشه‌‏ها هستىکه کوچه‌‏هاى خراسان قضایتان کرده استعلی اکبر لطیفیاندل همیشه غریبم هوایتان کرده استهواى گریه پایین پایتان کرده استوَ گیوه‏‌هاى مرا رد پاى غمگینتمسافر سحر کوچه‌ها‌یتان کرده استخداش خیر دهد آن کسى که بال مراکبوتر حرم باصفایتان کرده استچگونه لطف ندارى به این دو چشمى کهکنار پنجره‌ها‌یت صدایتان کرده است؟چگونه از تو نگیرم نجات فردا را؟خدا براى همین‏‌ها سوایتان کرده استچرا امید ندارى مدینه برگردى؟مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است؟میان شهر مدینه یگانه خواهرتانچه نذرهاى بزرگى برایتان کرده استتو آن نماز غریب همیشه‌‏ها هستىکه کوچه‌‏هاى خراسان قضایتان کرده استسپیده‌‏اى و به رنگ شفق در آمده‌‏اىکدام زهر ستم جابجایتان کرده است سپیده‌‏اى و به رنگ شفق در آمده‌‏اى

03:28