این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست

اشعار خانم عرفان نظرآهیخانم عرفان نظرآهاری »

 

اینکه مدام به سینه ات می کوبد،
قلب نیست؛
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین،
آزارش می دهد؛
و بوی دریا هوایی اش
کرده است.

قلب ها همه نهنگانند،
در اشتیاق اقیانوس؛
اما کیست که باور کند،
در سینه اش نهنگی می تپد؟!!

آدم ها ،
ماهی را در تنگ دوست دارند؛
و قلب ها را در سینه …

ماهی ،
اما وقتی در دریا شناور شد؛
ماهی ست،
و قلب ،
وقتی در خدا غوطه خورد؛
قلب است.

هیچ کس نمی تواند نهنگی را در تنگی نگه دارد
تو چطور می خواهی قلبت را در سینه نگه داری؟

و چه دردناک است وقتی نهنگی مچاله می شود،
و وقتی دریا مختصر می شود؛
و وقتی قلب خلاصه می شود،
و آدم،
قانع.

این ماهی کوچک اما بزرگ خواهد شد
و این تنگ بلورین،
تنگ و سخت خواهد شد؛
و این آب ته خواهد کشید.

تو اما کاش قدری دریا می نوشیدی،
و کاش نقبی می زدی ؛
از تنگ سینه به اقیانوس.

کاش راه آبی به نامنتها می کشیدی،
و کاش این قطره را ؛
به بی نهایت گره می زدی.
کاش …

بگذریم …
دریا و اقیانوس به کنار،
نامنتها و بی نهایت پیشکش؛
کاش لااقل ،
آب این تنگ را گاهی عوض می کردی؛
این آب مانده است و بو گرفته است

و تو می دانی
آب هم که بماند می گندد،
آب هم که بماند لجن می بندد؛
و حیف از این ماهی
که در گل و لای،
بلولد؛
و حیف از این قلب ، که در غلط بغلتد!

 

این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست - عرفان نظرآهی

قلب قرمز

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=1958

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند