“میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند”

غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام

تا بدست آورده ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت

ریختم طرح حرم در کافرستان شما

*

میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

*

“چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما”

 اقبال لاهوری ، زبور عجم

 *

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما

ای جوانان عجم جان من و جان شما

غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام

تا بدست آورده ام افکار پنهان شما

مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت

ریختم طرح حرم در کافرستان شما

تا سنانش تیز تر گردد فرو پیچیدمش

شعله ئی آشفته بود اندر بیابان شما

فکر رنگینم کند نذر تهی دستان شرق

پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما

میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=25643

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند