اقبال لاهورى:”مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا عزیز”
"مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا عزیز" * آنکه جان در پیکر گیتی دمید روزگار تازه آئین آفرید بانوی آن تاجدار «هل اتی» مرتضی مشکل...
"مریم از یک نسبت عیسی عزیز از سه نسبت حضرت زهرا عزیز" * آنکه جان در پیکر گیتی دمید روزگار تازه آئین آفرید بانوی آن تاجدار «هل اتی» مرتضی مشکل...
"نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد فطرت آشفت که از خاک جهان مجبور خود گری خود شکنی خود نگری پیدا شد"...
"پس چه باید کرد ای اقوام شرق باز روشن می شود ایام شرق" اقبال لاهوری » چه باید کرد؟ پس چه باید کرد ای اقوام شرق پس چه باید کرد...
سوز و گداز زندگی لذت جستجوی تو اقبال لاهوری » زبور عجم سوز و گداز زندگی لذت جستجوی تو راه چو مار می گزد گر نروم بسوی تو سینه گشاده...
"ای ز خود پوشیده خود را بازیاب در مسلمانی حرامست این حجاب" "چیست دین؟ دریافتن اسرار خویش زندگی مرگ است بی دیدار خویش" اقبال لاهوری ، پس چه باید کرد...
شعر اقبال لاهوری برای امام حسین(ع) هر که پیمان با هوالموجود بست گردنش از بند هر معبود رست مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است عشق را ناممکن...
دل من روشن از سوز درون است جهان بین چشم من از اشک خون است اقبال لاهوری » پیام مشرق (شعر لالهطور ۲) دل من روشن از سوز درون است...
قطعه آهنگ بتخانه شکستم من با صدای قاسم رفعتی و آهنگسازی حسین فرهادپور که با شعری از اقبال لاهوری در دستگاه شور اجراء شده است. تصنیف بتخانه شکستم من به...
" صورت نپرستم من بتخانه شکستم من آن سیل سبک سیرم هر بند گسستم من " اقبال لاهوری » پیام مشرق صورت نپرستم من بتخانه شکستم من آن سیل سبک...
“در جهان بال و پر خویش گشودن آموز که پریدن نتوان با پر و بال دگران” * آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال...
“شبنمیکصبحخندانیمما ازحجازوچینوایرانیمما” “ابرآذاراستومنبستاناو تاکمننمناکازباراناو” “ماازآنخاتونطیعریانتریم پیشاقوامجهانبیچادریم” * چونگلصدبرگمارابویکیست اوستجانایننظامواویکیست سرمکنوندلاومابدیم نعرهٔبیباکانهزدافشاشدیم * شورعشقشدرنیخاموشمن میتپدصدنغمهدرآغوشمن منچهگویمازتولایشکهچیست خشکچوبیدرفراقاوگریست * هستیمسلمتجلیگاهاو طورهابالدزگردراهاو پیکرمراآفریدآئینهاش صبحمنازآفتابسینهاش * درتپیددمبدمآراممن گرمترازصبحمحشرشاممن ابرآذاراستومنبستاناو تاکمننمناکازباراناو * چشمدرکشتمحبتکاشتم ازتماشاحاصلیبرداشتم خاکیثربازدوعالمخوشتراست...
"همه دریاست ما را آشیانه" * اقبال لاهوری ، ارمغان حجاز * نهنگی بچه خود را چه خوش گفت حرام آمد به دین ما کرانه به موج آویز و از...
"بر زمین کربلا بارید و رفت لاله در ویرانه ها کارید و رفت" “رمز قرآن از حسین آموختیم ز آتش او شعله ها اندوختیم” “ای صبا ای پیک دور افتادگان...
"میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند" غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام تا بدست آورده ام افکار پنهان شما مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت...
“من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد” "غلامی" اقبال لاهوری ، پیام مشرق آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد...