“بگذار که این غمکده آباد نباشد”

گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد

از گل چه گشاید چو دلی شاد نباشد

خواهم که ز بیداد تو فریاد برآرم

چندان که دگر طاقت فریاد نباشد

*

شهری که در او همچو تو بیدادگری هست

بیدادکشان را طمع داد نباشد

پروانه که و ، محرمی خلوت فانوس

چون در حرم شمع ره باد نباشد

*

وحشی ، گزیده اشعار ، غزلیات

 

گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد

از گل چه گشاید چو دلی شاد نباشد

خواهم که ز بیداد تو فریاد برآرم

چندان که دگر طاقت فریاد نباشد

شهری که در او همچو تو بیدادگری هست

بیدادکشان را طمع داد نباشد

پروانه که و ، محرمی خلوت فانوس

چون در حرم شمع ره باد نباشد

سنگی به ره توسن شیرین نتوان یافت

کاتش به دلش از غم فرهاد نباشد

وحشی چه کنی ناله که معمور نشد دل

بگذار که این غمکده آباد نباشد

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=25688

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند