“باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟”

*.

.

گو بروید ، یا نروید ، هر چه در هر جا که خواهد ،

یا نمی خواهد

باغبان و رهگذاری نیست .

باغ نومیدان ،

چشم در راه بهاری نیست .

*

مهدی اخوان ثالث

“باغ من”

*

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر ، با آن پوستین سرد نمناکش

باغ بی برگی

روز و شب تنهاست

با سکوت پاک غمناکش

ساز او باران ، سرودش باد

جامه اش شولای عریانی ست

ور جز اینش جامه ای باید

بافته بس شعله ی زر تار ِ پودش باد .

گو بروید ، یا نروید ، هر چه در هر جا که خواهد ،

یا نمی خواهد

باغبان و رهگذاری نیست .

باغ نومیدان ،

چشم در راه بهاری نیست .

گر ز چشمش پرتو ِ گرمی نمی تابد

ور به رویش برگ ِ لبخندی نمی روید ؛

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟

داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت ِ

پست ِ خاک می گوید .

باغ بی برگی

خنده اش خونی ست اشک آمیز .

جاودان بر اسب ِ یال افشان ِ زردش می چمد در آن

پادشاه فصلها …

“پاییز”

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=26931

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند