درخت آمده از پشت در به دیدن من
که بشنود خبر لب به جان رسیدن من
ژاله اصفهانی » اشعار کوتاه » گزیده اشعار
درخت آمده از پشت در به دیدن من
که بشنود خبر لب به جان رسیدن من
ولی درخت نداند که من چه جان سختم
هزار ساله درختم
که هر چه باد خزانی کند پریشانم
زنو شکوفه دهم ،باز هم جوانه کنم
و هر جوانه ی نو را پر از ترانه کنم
بدون دیدگاه