“مست عشقت به خود نیاید باز
ور ببری سرش چو شمع به گاز”

“تا سخن از پی تو می‌گویم
بلبل از بهر گل کند آواز”

اشعار سیف فرغانیسیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۵۳)

مست عشقت

مست عشقت به خود نیاید باز
ور ببری سرش چو شمع به گاز

ای به نیکی ز خوب رویان فرد
وی به خوبی ز نیکوان ممتاز

هر که در سایه‌ی تو باشد نیست
روز او را به آفتاب نیاز

هر که را عشق تو طهارت داد
در دو عالم نیافت جای نماز

قبله چون روی تست عاشق را
دل به سوی تو به که رو به حجاز

عشق تو در درون ما ازلی‌ست
ما نه اکنون همی کنیم آغاز

هیچ بی‌درد را نخواهد عشق
هیچ گنجشک را نگیرد باز

عشق بر من ببست راه وصال
شیر بر سگ نمی‌کند در باز

تا سخن از پی تو می‌گویم
بلبل از بهر گل کند آواز

شعر بلبل از بهر گل کند آواز - مست عشق سیف فرغانی

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=3333

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند