“ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم”

اشعار وحشی بافقیوحشی بافقی ، گزیده اشعار (غزلیات)

ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم

به گمان این فکندم تن ناتوان به کویت
که سگ تو بر سر آید به امید استخوانم

اگر آنکه زهر باشد چو تو نوشخند بخشی
به خدا که خوشتر آید ز حیات جاودانم

ز غم تو می‌گریزم من ازین جهان و ترسم
که همان بلای خاطر شود اندر آن جهانم

نه قرار مانده وحشی ز غمش مرا نه طاقت
اثری نماند از من اگر اینچنین بمانم

وحشی بافقی : ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم

بخشی از غزل ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم از وحشی بافقی را محسن چاوشی در آلبوم بی نام در قطعه شماره ۹ آن با عنوان من ندانستم خوانده است. می‌توانید آهنگ من ندانستم محسن چاوشی را گوش دهید و یا دانلود کنید.

دانلود آهنگ من ندانستم محسن چاوشی (ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم)

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=5025

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند