IMG_0035.JPG

IMG_0089.JPG

یارم زمحفل می رود منزل به منزل می رود
غلامرضا سازگار(میثم)

یارم زمحفل می رود منزل به منزل می رود
یک محمل و دنبال او صد کاروان دل می رود

جان مانده بی جانان و دل در نار حسرت مشتعل
دل مانده بی دلدار و جان دنبال محمل می رود

او کعبه چشمم زمزمش او ماه و گردون عالم اش
آسان شد و تیر غم اش از سینه مشکل می رود

آنکو زخلق عالمی غافل نمی گردد دمی
یارب چرا از حال من گردیده غافل می رود

بار فراقش را به دل منزل به منزل می برم
دریای اشگ از دیده ام ساحل به ساحل می رود

از کلبه ی تاریک من با ناله خیزد این سخن
محفل ندارد روشنی تا شمع محفل می رود

اشگم به دنبالش روان چون سیل پیش از کاروان
یا ساربان ماند زره یا ناقه در گِل می رود

داغ محبّت قاتلم وای از دلم وای از دلم
کاین عاشق بی دست و پا دنبال قاتل می رود

گه می بُرد سر از کرم گه پا گذارد بر سرم
قربان صیّادی که خود همراه بسمل می رود

درمانده و دل خسته ام دیگر زپا بنشسته ام
من چشم خود را بسته ام یار از مقابل می رود

«میثم» زخود بیگانه شو دیوانه شو دیوانه شو
مجنون به صحرای جنون خوشتر زعاقل می رود

IMG_0083.JPG

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=7700

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند