IMG_4771.JPG

با دشمنان ما شد هم خانه آشنایی
کرد از فراق ما را دیوانه آشنایی
روزی هزار نوبت از شمع عارض خود
ما را بسوخت همچون پروانه آشنایی
اوحدی ، دیوان اشعار ، غزلیات

با دشمنان ما شد هم خانه آشنایی
کرد از فراق ما را دیوانه آشنایی

روزی هزار نوبت از شمع عارض خود
ما را بسوخت همچون پروانه آشنایی

از زلف و خال مشکین پیوسته بر رخ و لب
هم دام عشق دارد هم دانه آشنایی

ترس خدا ندارد در سینه شهر سوزی
مویی وفا ندارد در شانه آشنایی

آن روز کاشنا شد با من به دلنوازی
گفتم که: زود گردد بیگانه آشنایی

پیمانهٔ‌پر از می در ده، مگر که با ما
پیمان کند چو بیند پیمانه، آشنایی

ای اوحدی، چه حاجت چندین سخن؟ که حرفی
بس، گر چنانکه باشد در خانه آشنایی

IMG_4772.JPG

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=8286

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند