راستی کن، که راستان رستند در جهان راستان قوی دستند هر که زین صدق دم تواند زد در ولایت قدم تواند زد
راستی کن، که راستان رستند در جهان راستان قوی دستند هر که زین صدق دم تواند زد در ولایت قدم تواند زد تا نگردد درون و بیرون راست بوی صدق...
راستی کن، که راستان رستند در جهان راستان قوی دستند هر که زین صدق دم تواند زد در ولایت قدم تواند زد تا نگردد درون و بیرون راست بوی صدق...
برنامه یک شاخه گل شماره 257 با اشعاری از اوحدی و رهی معیری اجرا شده است. میتوانید برنامه ۲۵۷ یک شاخه گل را از حرفمحبت بشنوید و یا با پیوند...
" ای چراغ چشم توفان بار ما بیش ازین غافل مباش از کار ما " اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات ای چراغ چشم توفان بار ما بیش ازین غافل...
"ماییم و سرکویی، پر فتنهی ناپیدا آسوده درو والا، آهسته درو شیدا" اوحدی مراغهای » دیوان اشعار » غزلیات (غزل شماره۱) ماییم و سرکویی، پر فتنهی ناپیدا آسوده درو والا،...
عشق و درویشی و تنهایی و درد با دل مجروح من کرد آنچه کرد اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۱۷۶) عشق و درویشی و تنهایی و درد با...
"در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده، که ما را دوست بس" اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۴۱۸) در ضمیر...
"ما از آن یوسف به بویی قانعیم، ای باد صبح بوی پیراهن چو آوردی، ز اندامش مگو" دل سرای خاص شد، از مجلس عامش مگو جان چو بر جانان...
سخنی کز سر معامله نیستعقل را اندرو مجامله نیستدیو تست آنکه دیدهای از دورچه کنی دیو خویش را مشهور؟تو که کاچی ز رشته نشناسیدیو نیز از فرشته نشناسیبر سر راه...
با دشمنان ما شد هم خانه آشنایی کرد از فراق ما را دیوانه آشنایی روزی هزار نوبت از شمع عارض خود ما را بسوخت همچون پروانه آشنایی اوحدی ، دیوان...
من بستهٔ بند توام، خاک دو فرزند توام در عهد و پیوند توام، با داغ و طوق قنبری "اوحدى مراغه اى" بر کوفه و خاک علی، ای باد صبح، ار...