عشق و درویشی و تنهایی و درد
با دل مجروح من کرد آنچه کرد

عشق و درویشی و تنهایی و درد با دل مجروح من کرد آنچه کرد - اوحدی کرمانیاوحدی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۱۷۶)

عشق و درویشی و تنهایی و درد
با دل مجروح من کرد آنچه کرد

آه من شد سرد و دل گرم از فراق
بر سر کس کی گذشت این گرم و سرد؟

مونسم مهرست و صحبت اشک سرخ
علتم عشقست و برهان روی زرد

دیده‌ای دارم درو پیوسته آب
چهره‌ای دارم برو همواره گرد

نازنینا، در فراق روی تو
چند باید بودنم با سوز و درد؟

گفته بودی: غم خورم کار ترا
غم نخوردی تا غمت خونم نخورد

حاکمی، گر نرم گویی ور درشت
بنده‌ام، گر صلح جویی ور نبرد

مرد عشق از جان نترسد در غمش
وآنکه از جانی بترسد نیست مرد

ای که بستی دستهٔ‌گل از رخش
من به بویی قانعم زان روی ورد

اوحدی، یا ترک روی او بگوی
یا بساط نیک نامی در نورد

عشق و تنهایی و درویشی و درد - شعر اوحدی کرمانی

“عشق و درویشی و تنهایی و درد
با دل مجروح من کرد آنچه کرد”

صفحه اینستاگرام حرف محبت

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2802

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند