• جهان و شادی او کام دوستان را باد
  • پر شکسته ی ما باد و گوشه ی قفسی
  • از آن به خنجر حسرت نمی درم دل خویش
  • که یادگار بر او مانده نقش عشق کسی
  • بهار عمر مرا گو خزان رسد که در او
  • نرُست لاله ی عشقی ، شکوفه ی هوسی
  • سکوت جان من از دشت شد فزون که به دشت
  • درای قافله ای بود و ناله ی جرسی

  • سیمین بهبهانی
نه نام کس به زبانم نه در دلم هوسی
به زنده بودنم این بس که می کشم نفسی
جهان و شادی او کام دوستان را باد
پر شکسته ی ما باد و گوشه ی قفسی
از آن به خنجر حسرت نمی درم دل خویش
که یادگار بر او مانده نقش عشق کسی
بهار عمر مرا گو خزان رسد که در او
نرُست لاله ی عشقی ، شکوفه ی هوسی
سکوت جان من از دشت شد فزون که به دشت
درای قافله ای بود و ناله ی جرسی
شکیب خویش نگه دار و دم مزن سیمین!
که رفت عمر و ز اندوه او نمانده بسی
  
لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=9545

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند