هاتف اصفهانى:”شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم”
"شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم" شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم...
"شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم" شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم...
"این ره، آن زاد راه و آن منزل مرد راهی اگر، بیا و بیار" این ره، آن زاد راه و آن منزل مرد راهی اگر، بیا و بیار ور نه...
"به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم" به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم من اگر...
"شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم" شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم آه...
"ز شوق دیدن آن گل، ستم نگر که شدم رضا به رخنهٔ دیوار و باغبان نگذاشت" هاتف اصفهانی ، دیوان اشعار ، غزلیات ز غمزه، چشم تو...
زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی آن روی زیبا...
بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز در دام کسی چون تو شکاری نه و هرگز روزم سیه است از غم هجران بود آیا چون روز سیاهم...
ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی تو کمان کشیده و در...
ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی تو کمان کشیده و در...