آینه را که سنگ زد؟
رأس تو را به روی نی، هر چه نظاره می کنم سیر نمی شود دلم، نگه دوباره می کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد؟...
رأس تو را به روی نی، هر چه نظاره می کنم سیر نمی شود دلم، نگه دوباره می کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد؟...
"ای برافروخته از عشق رخت اختر ما خاطراتی است ز دریای غمت دفتر ما" ای برافروخته از عشق رخت اختر ما خاطراتی است ز دریای غمت دفتر ما...