شهریار:”اف بر این شم فقاهت بی ولای علی و آل”
"اف بر این شم فقاهت بی ولای علی و آل" محمدحسین بهجت ( استاد شهریار ) » یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت...
شهریار:”گر رهایی است برای همه خواهید از غرق”
"گر رهایی است برای همه خواهید از غرق ورنه تنها خودی از لجه رهانیم که چه" * سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه زنده باشیم و همه روضه بخوانیم...
شهریار:«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنائی بنوازد آشنا را» به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه...
شهریار:”در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم”
"در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم" در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم با...
شهریار:”در جهانی همه شور و همه شر ها علیٌ بشرٌ کیف بَشر”
"در جهانی همه شور و همه شر ها علیٌ بشرٌ کیف بَشر" شاه بازی که به بال و پر راز می کند در ابدیت پرواز پیشوایی که ز شوق...
شهریار:”سرخ گل خنده زد و ابر به کوهسار گریست”
"سرخ گل خنده زد و ابر به کوهسار گریست" باز از طرف چمن ناله ی بلبل برخاست عاشقان بی می و معشوق نخواهند نشست مژدگانی که دگر باره گل از...
شهریار:”به چشم مدعی جانان جمال خویش ننماید چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس”
"به چشم مدعی جانان جمال خویش ننماید چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس" قمار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس کس از دور فلک دستی...
شهریار:”به غزل رام توان کرد غزالان رمیده”
"به غزل رام توان کرد غزالان رمیده" ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم آن که می خواست...
شهریار:”من همان روی نیازم که سر نازم نیست”
"من همان روی نیازم که سر نازم نیست" من دگر سوی چمن هم سر پروازم نیست که پر بازم اگر هست دل بازم نیست آشیان ساختن ارزانی مرغان چمن...
شهریار:”کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آئی
"کار گل زار شود گر تو به گلزار آئی نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آئی" "یاد شهیار" شهریار ، گزیدهٔ غزلیات کار گل زار شود گر تو به...
شهریار : “پروانه گو در محفل این شمع بی پروا بیا”
"پروانه گو در محفل این شمع بی پروا بیا" شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا در کار ما پروائی...
شهریار : “”شهریارا” گو دل از ما مهربانان نشکنید ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند”
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می کند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی...
“امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی شهریار ، گزیدهٔ غزلیات امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه...
در دکان همه باده فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه تست
" پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه تست در دکان همه باده فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه...
غم صیقل خداست خدایا ز ما مگیر
" غم صیقل خداست خدایا ز ما مگیر این جوهر جلی که جلا می دهد به دل " شعر : سید محمدحسین بهجت (استاد شهریار) از غم جدا مشو که...
