نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند

اشعار حافظ شیرازیحافظ » غزلیات (غزل ۱۷۷)

نه هر که چهره برافروخت دِلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند

هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داند

به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند

ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

صفحه اینستاگرام حرف محبت

غزل ۱۷۷ حافظ را زنده‌یاد استاد محمدرضا شجریان در آلبوم رند عافیت سوز با عنوان نوای مرکب‌خوانی اجرا کرده است. می‌توانید قطعه نوای مرکب خوانی استاد محمدرضا شجریان را از حرف‌محبت بشنوید و یا مستقیم دریافت کنید.

نه هر که چهره برافروخت دِلبری داند با صدای استاد شجریان (رند عافیت سوز – نوای مرکب خوانی)

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=2546

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند