در این بخش از مطالب “حرف محبت” قصد داریم سخنرانی استاد رنجبر حول محور زیارت جامعه ی کبیره را که شامل ۱۸۸ قسمت است برای شما همراهان همیشگی وبگاه حرف محبت منتشر کنیم.

 

آموزه های امام هادی (ع) در زیارت جامعه ی کبیره از منظر آیت الله جوادی آملی

 

بی شک زیارت جامعه کبیره همانند دعای جوشن کبیر، دعوت‌نامه کمال‌جویی برای همه اقشار است و به نخبگان وادی سیر و سلوک اختصاص ندارد. در دعای جوشن کبیر، از پروردگار عالم با اسمای حسنایی همچون «غافر»، «غفور»، «غفّار»، «راحم»، «رحیم»، «رحمان»، «أرحم‌الراحمین»، «شکور»، «شاکر»، «جابر»، «جبّار»، «علیم»، «عالم»، «علاّم» و… یاد شده است. هرگز نمی‌توان همه این اسما را در یک سطح دانست. این اختلاف مراتب، برای آن است که مهمانان این سفره متفاوتند. در حقیقت، این سفره رنگین، غذاهای متفاوتی به فراخور حال مهمانان دارد. برخی استعداد خواندن خدای غافر را دارند و برخی استعداد خواندن خدای غفّار و برخی خدای غفور و…

زیارت جامعه کبیره نیز سفره رنگین ولایت برای همه زائران کمال‏طلب است. ازاین‏رو به فراخور حال و استعداد هر زائری غذای مناسب دارد. بنابراین، نمی‌توان گفت: همه صفات مطرح شده در این زیارت، یکسان، آن هم در بالاترین سطح است، بلکه برخی در سطح بالا و برخی بالاتر قرار دارد. بدین ترتیب، تلاش مزبور وجهی ندارد؛ افزون بر آنکه خلاف تصریح اهل لغت است.

زیارت جامعه هم‏سنگ دعای جوشن کبیر

وزان زیارت جامعه کبیره، وزان دعای جوشن کبیر است، یعنی همان‏گونه که در دعای جوشن کبیر، اسما و صفات فراوانی از خدا ذکر شده و خدا با هزار جلوه در این دعا برون آمده تا دعاکننده او را با هزار دیده تماشا کند، معرفتش به او بیشتر شود و خود را بدان صفات متّصف گرداند؛ امام هادی (علیه‏السلام) نیز در این زیارت، ائمه اطهار (علیهم‏السلام) را با جلوه‏های گوناگون معرفی کرده تا زائر، ائمّه را از دریچه‏های مختلف تماشا کند و سپس آنان را الگو و اسوه خویش قرار دهد و با تأسی به آنها بر تعالی و تکامل خود همت گمارد. به بیان دیگر، دعای جوشن کبیر، سفره‏ای است که مهمانان آن با هزار نوع غذای توحیدی پذیرایی می‏شوند، زیارت جامعه نیز سفره‏ای است که مهمانان آن با انواع گوناگون غذاهای امام‏شناسی مورد تکریم قرار می‏گیرند. بدین ترتیب دعای جوشن کبیر در مقام الوهیت و ربوبیت به انسان می‏فهماند که سراسر نظام هستی را اسمای حسنای الهی اداره می‏کند و جای خالی وجود ندارد تا غیر خدای سبحان اداره آن قسمت را بر عهده بگیرد. از این‏رو باید چشم طمع از غیر خدا فرو بست و به کسی جز او امیدی نداشت. زیارت جامعه نیز در مقام خلافت الهی و امامت، جایی خالی باقی نمی‏گذارد تا دیگران آن را پر کنند. پس باید دست آز از دیگران کوتاه کرد و دیده امید به خانه اهل‏بیت (علیهم‏السلام) دوخت. چنان که دیگران نیز باید چنگال طمع از چنگ‏اندازی به خلافت، کوتاه کنند؛ زیرا با بودن افضل، نوبت به مفضول نمی‏رسد. و با وجود معصوم مجالی برای غیر معصوم نخواهد بود. بدون تردید هر کسی با دید خاص خود که ناشی از مقدار معرفت اوست به خدا می‏نگرد.

تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند؟  به قدر بینش خود هر کسی کند ادراک،  یکی از دریچه رحمت می‏نگرد و دیگری از دریچه غضب، یکی از دریچه عفو و اغماض می‏نگرد و دیگری از دریچه انتقام، یکی از دریچه مهر می‏نگرد و دیگری از دریچه قهر،یکی از دریچه رزق می‏نگرد و دیگری از دریچه شکر و… .

 به طور طبیعی عبادت افراد نیز براساس بینش و ادراکشان است: (و من الناس من یعبدالله علی حرف)

ذات اقدس الهی هرگز محدود به هیچ یک از این صفات نیست، بلکه «الله» است، یعنی مستجمع جمیع کمالات است. بر همین اساس، امام شناسان نیز در جریان امام شناسی مختلف هستند. برخی از مردم آنها را واسطه رزق می‏دانند و برخی دیگر واسطه آمرزش گناهان، گروه سوم می‏گویند: آنان ذریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و گروه چهارم معتقدند که آنها وارث علم آن حضرتند و… .

به یقین هر یک از صفات امام معصوم دریچه‏ای به سرچشمه امام‏شناسی است، لیکن هرگز امام را نمی‏توان محدود به این صفات و کمالات کرد. امام، انسان کاملی است که خلافت «الله» و جانشینی او را در نظام هستی برعهده دارد. سالار شهیدان، حضرت امام حسین (علیه‏السلام) هنگام اعزام سفیر خود، حضرت مسلم بن عقیل (علیه‏السلام) به مردم کوفه نوشت: «فلعمرى ما الإمام إلا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الداین بدین الحق، الحابس نفسه علی ذات الله» «حبس بر ذات خدا» که در بیان امام حسین (علیه‏السلام) آمده برای تذکر به ضرورت جامعیت امام است؛ زیرا اگر حبس بر صفتی از صفات خدا مطرح می‏شد و مثلا ً می‏فرمود: «الحابس نفسه علی رحمه الله»، یا «الحابس نفسه علی غضب الله» و امثال آن، جامعیت لازم را نمی‏داشت و یک بُعدی می‏شد.

همان‏طور که تماشاگر جلوه خدا از تماشای او لذت می‏برد و راه تخلّق به اخلاق الهی را می‏آموزد، تماشاگر جلوه‏های انسان کامل و خلیفه الله نیز، از تماشای جمال و کمال او لذت می‏برد و الگو و اسوه تکامل خویش را می‏یابد. بدین ترتیب دعای جوشن کبیر یک دوره کلاس توحید و خداشناسی است که معارف آن را امین وحی بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) القا کرده، زیارت جامعه نیز یک دوره امام شناسی است که هادی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت امام علی النقی (علیه‏السلام) به رهپویان مکتب امامت و سالکان طریق ولایت آموخته است.

آداب زیارت جامعه

در آداب زیارت اهل بیت و قرائت زیارت جامعه کبیره وارد شده است که چون به حرمی از ذوات مقدس اهل‏بیت مشرف می‏شوید، قبل از خواندن زیارت جامعه و در حالی که هنوز به مضجع نورانی و ملکوتی آن معصوم بار نیافته‏اید، صد بار کلمه توحید (الله اکبر) را تکرار کنید، تا کنار ضریح مطهر برسید؛ آن‏گاه به قرائت زیارت جامعه لب بگشایید. زائری که این ادب توحیدی را به جا آورد، وقتی در زیارتش می‏خواند که بکم فتح الله، و بکم ختم الله و بکم ینزل الغیث و الرحمه و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض می‏داند که ائمه(علیهم‌السلام) وسایط و مجرای فیض خالقیت‏اند. همان طوری که فرشتگان مدبرات امرند (فَالمُدَبِّرتِ اَمرا). چون تدبیر آن‏ها فقط با اراده و اذن خداست. زیارت وجود مبارک امام زمان(عج) این تأثیر را دارد و نماز وجود مبارکش درس توحید است.

نور واحد

آنچه در زیارت جامعه نیز آمده این است که در این زیارت در وصف ائمّه هُدی(علیهم‌السلام) مطالب بلندی گفته شده، مانند: «بکم فتح الله و بکم یختم، و بکم ینزّل الغیث، و بکم یمسک السّماء أن تقع علی الأرض إلاّبإذنه و… »؛ خدا به واسطه شما آفرینش را آغاز کرد، و به شما نیز به آفرینش پایان می‏دهد، به سبب شما باران را فرو می‏ریزد و به سبب شما آسمان را از سقوط بر زمین نگه می‏دارد جز به اذن او… .لذا  غرض آنکه اهل بیت(علیهم‌السلام) آینه‏دار جلال و جمال حقّ‏اند. اهل بیت(علیهم‌السلام) بنا بر مفاد زیارت جامعه و مانند آن، نور واحدند.

ائمه اطهار(ع) مظهر کمال مطلق خدا

هم چنین در زیارت جامعه، خطاب به ائمه اطهار(علیهم‌السلام) می‌گوییم: «لا أُحصی ثنائکم و لا أبلغ من‌المدح کنهکم و من الوصف قدرکم»؛ سروران من! ثنا و ستایش شما برایم ممکن نیست و به کنه مدح شما نمی‌رسم و وصف قدر و منزلت شما برایم مقدور نیست. چون آن ذوات مقدّس، مظهر تامّ و تمام کمال مطلق خدا و آینه‌دار جمال جمیل مطلق الهی هستند. بدین سبب، همان‌طور که ثنای خدا ممکن نیست، کنه ثنا و مدح ائمه(علیهم‌السلام) نیز مقدور ما نیست.

آموزه های توحید در زیارت جامعه

با نگاهی به فقرات زیارت جامعه درمی‏یابیم که همواره مشعل فروزان توحید در کنار یکایک جمله‏های آن برافروخته است و به وضوح درمی‏یابیم که زمامداری بی‏معارض آن ذات یگانه در هیچ فقره‏ای فراموش نشده و سهم آن ذوات قدسی(علیهم‌السلام) از مقام عبودیت و مجری فرمان خدا بودن بالاتر نرفته است.

تجلی توحید در زیارت جامعه

زیارت جامعه کبیره که به مثابه تفسیر مقام عترت طاهرین (علیهم‌السلام) وتحریر نبوّت وامامت ارائه شده در جامه خلافت وشرح آنان در کسوت ولایت است سهم شجره طوبای توحید را همچنان در رأس معارف خود قرار داده است؛ لذا پیش از عرض ادب در فِنای مقربان معصوم (علیهم‌السلام) چراغ توحید را برافروخته است وآن حقیقت بی‏همتای معرفتی را با تکبیر صدگانه تثبیت نموده است.

آنچه در دعای شریف جوشن کبیر برای خداوند یاد شده است، به صورت استخلاف در زیارت جامعه کبیره، برای خلیفه‌های راستین او ثابت شده است. البته احکام ویژه وجوب ذاتی برای خدا و امکان فقری و هویتی برای ماسوی،همچنان محفوظ است؛ بنابراین، اگر دعای جوشن کبیر، زره توحیدی است، زیارت جامعه کبیره نیز زره وَلَوی است. آن یکی مایه دخول در حصن مستحکم «کلمه لا إله إلاّ الله… » است که دژبان آن دژ رصینْ خداست و این یکی پایه ورود به دژ حصین «ولایه علیّ بن‌بی‌طالب حصنی»است که نگهبان آن حِصن، خلیفه کامل خداست.

زیارت جامعه کبیره؛ درس توحید

در زیارت جامعه کبیره، چیزی وجود ندارد که برخلاف عقل باشد؛ درباره اعتبار نقلی‏ آن نیز لازم است عنایت شود که بسیاری از عناصر محوری زیارت جامعه کبیره، در زیارت، خطبه، دعا و سایر منشورات معتبر راجع به اهل‏بیت عصمت و طهارت‏(علیهم‌السلام) وجود دارد؛ به عنوان‏نمونه، جمله بکم فتح الله و بکم یختم و بکم یمحو ما یشاء و یثبت… که در زیارت جامعه ملحوظ است، در زیارت مطلق سیدالشهدا، حضرت حسین بن علی (روحی لمضجعه الشریف الفداء) نیز با سند معتبروارد شد.

در برخی از جمله‏های زیارت، اوصاف و افعال بسیار وزینی به انسان‏های کامل معصوم اسناد داده می‏شود. هرچند هیچ یک از آن‏ها وارد حوزه ممنوع و قلمرو ممتنع نشده و نمی‏شود؛ لیکن برای نفی استبعاد (نه سلب استحاله)، بخشی از متن زیارت در صدر یا ساقه آن یا به عنوان مقدمه زیارت یا مؤخّره آن که خارج از خود زیارت است، به توحید محض اختصاص می‏یابد تا معلوم گردد که اوصاف یا افعال مشترک یاد شده، به عنوان خلیفه، مظهر و مرآت اوصاف و افعال الهی است نه مستقل و خودکفا، تا شائبه هرگونه غلوّ و توهم هرگونه گزافه‏گویی و ژاژخواهی و افزون‏طلبی کاملاً زدوده شود؛ مثلاً اگر در زیارت جامعه عنوان‏های بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزّل الغیث… من أراد الله بدء بکم… آمد، در کنار آن‏ها جمله …و من وحّده قبل عنکم یاد شد و اگر جمله إنّ بینی و بین الله ذنوباً لایأتی علیها إلاّ رضاکم آمد، در جوار آن …لمّا استوهبتم ذنوبی و کنتم شفعائی مطرح شد و اگر در زیارت وارث، عنوان …عبدک و ابن عبدک آمد و در زیارت معصومان‏(علیهم‌السلام) از دور، عنوان جئت انقطاعاً إلیکم و إلی آبائکم… وارد شد، با تکبیرهای فراوانی که قبل از زیارت یا دعای بعد از آن که مشحون به توحید است، تبیین خواهد شد، چنان‏که در زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) در عید فطر و قربان چنین آمده است: اللهم انّی لک صلّیت و لک رکعت و لک سجدت، وحدک لاشریک لک، فإنّه لاتجوز الصلاه و الرکوع و السجود إلاّ لک، لأنّک أنت الله الّذی لا إله إلاّ أنت و شبیه همین تعبیرهای آموزنده توحیدی در نماز و دعای بعد از نماز زیارت وارث نیز آمده و در دعای قبل از آن، بعد از تکبیر، تحمید و تسبیح خدای سبحان چنین آمده است: الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله.

نمونه بارز توحید را می‏توان در دعای بعد از زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) یافت، زیرا در آن چنین آمده است: …یا من لایعلم الغیب إلاّ هو، یا من لایصرف السوء إلاّ هو، یا من لا یدبّر الأمر إلاّ هو، یا من لایغفر الذنب إلاّ هو، یا من لایخلق الخلق إلاّ هو، یا من لاینزّل الغیث إلاّ هو، صلّ علی محمد و آل محمد.

ادعیه، زیارات، اذکار، اوراد، اَحراز و روایات فقهی و حقوقی، همگی مانند قرآن حکیم می‏توانند مفسر، شارح، مقیِّد، مخصِّص و قرینه یک‏دیگر باشند،پس اگر در زیارتی چنین آمد که بکم ینزّل الغیث، در دعای بعد از زیارت ثامن الحجج‏(علیه‌السلام) آمده است که یا من لاینزّل الغیث إلاّ هو.

مطلب سامی آن است که در متن زیارت‏ها شاهد لفظی و لبّی یافت می‏شود که درس توحید را به همراه دارد، زیرا در آن‏ها آمده است که انسان‏های کامل معصوم‏(علیهم‌السلام) مطیع محض و عبد صرف خدای سبحان بوده و در این صراط مستقیم مُهجَه خود را بذل کرده‏اند. این تعبیر، هم در زیارت اربعین سالار شهیدان‏(علیه‌السلام) آمده و هم در زیارت آن حضرت در عید فطر و قربان مطرح شده است، از این رو قبض و بسط، رضا و سخط و قهر و مهر آنان فانی در اوصاف فعلی خداوند سبحان شده و با احراز این اوصاف در آن‏ها، می‏توان تحقق این‏ها را در مقام فعل الهی کشف کرد، چنان‏که در زیارت ششم حضرت حسین بن علی‏‏(علیهماالسلام) چنین آمده است: السلام علیک یا من رضاه من رضی الرحمان و سخطه من سخط الرحمان، و با این شاهد لفظی، معنای بخش پایانی زیارت جامعه روشن‏تر می‏شود: إنّ بینی… ذنوباً لایأتی علیها إلاّ رضاکم.

علوم اهل بیت(ع) در زیارت جامعه کبیره

در زیارت شریفه جامعه کبیره ضمن آنکه بر علوّ مقام انسان‏های کامل و اوج جایگاه معصومان(علیه‌السلام) تصریح می‏شود، به تحمّل علوم آن‏ها توسط شیعیانشان نیز اشارت می‏رود، زیرا به زائر اذن قرائت «محتمل لعلمکم»داده می‏شود و این فقره به منزله درخواست علومی است که «لا یحتمله إلاّ نبی مرسل أو ملک مقرّب أو عبد امتحن الله قلبه للتقوی»؛ جز پیامبر مرسل و فرشته مقرّب یا بنده‏ای که خداوند قلب او را به تقوا آزموده است، از آن بهره نمی‏برد.

در زیارت جامعه که از بهترین زیارات اهل بیت وحی(علیهم‌السلام) است، خطاب به ائمّه اطهار(علیهم‌السلام) می‏گوییم: محتمل لعلمکم؛ یعنی من علوم شما را تحمل می‏کنم. ظاهر این جمله خبری است؛ امّا به داعی انشا القا شده است و چون دعا و انشاست، در حقیقت زائر از خدا می‏خواهد که او را از مصادیق (امتَحَنَ اللهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوی)قرار دهد تا بتواند علوم صعب و مستصعب آن ذوات قدسی را احتمال و تحمّل کند و فرا گیرد.

مراد از آن علم، دانشی نیست که تحصیل آن برای هر کسی ممکن باشد؛ یا در جایی دیگر بتوان آن را فراگرفت. تنها فرشتگان، انبیا(علیهم‌السلام) و انسان‏هایی ویژه قدرت تحمّل آن را دارند؛ مثلاً سفیان ثوری از امام صادق(علیه‌السلام) معنای (ن والقَلَم) را پرسید؛ آن حضرت ابتدا به اختصار پاسخ دادند که «نون» فرشته‏ای است که به «قلم» که فرشته‏ای دیگر است پیام می‏رساند؛ آن‏گاه فرمودند: برخیز که من بیش از این در امان نیستم.

حتی گاهی اصحاب خاص نیز به زحمت می‏توانستند برخی اسرار را از آن ذوات مقدس فرا گیرند؛ مثلاً امام صادق(علیه‌السلام) به عبدالله بن سنان که پرسید: چرا مطلب ارائه شده به ذریح را به او نفرمودند، چنین فرمود: من یَحْتمل مثل ما یحتمل ذریح؛ یعنی چه کسی مانند ذریح می‏تواند علم را احتمال (تحمّل) کند. ذریح از مصادیق (أُولئِکَ الَّذینَ امتَحَنَ اللهُ قُلوبَهُم لِلتَّقوی) است و اسرار را می‏فهمد و اگر هم سرّی را نفهمد، می‏تواند آن را حفظ کند.

البته باید توجه داشت که نیل به علوم اهل بیت(علیه‌السلام) گرچه محال نیست؛ لیکن طی آن راه برای همگان سهل نیست. بوعلی سیناِ در مقامات‏العارفین از اندک بودن روندگان این راه بدین‏گونه خبر می‏دهد: «جلّ جناب الحقّ عن أن یکون شریعه لکلّ وارد أو یطلع علیه إلا واحد بعد واحد»؛ ناحیه قدسی حضرت حق برتر از آن است که محل ورود هر راجل راه‏مانده باشد و بارگاه مقدّس او جایگاهی نیست که هر دیده را تاب نظر در آن باشد و تنها اوحدی از افراد هستند که در هر اَلْفی اَلِف قدّی به قرب او راه می‏یابند.

انوار هدایت

انتساب نور به ائمه اطهار(علیهم‌السلام) به صورت‏های گوناگونی در زیارت جامعه مطرح است؛ مانند: «نوره و برهانه عندکم»، «إنتجبکم لنوره»، «خلقکم الله أنواراً»، «و أنّ أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدهٌ»، «تمام نورکم»، «أنتم نور الأخیار»، «کلامکم نورٌ»، «أشرقت الأرض بنورکم» و «مصابیح الدّجی» که بخشی از بحث‏های مربوط به نورانیت آن ذوات مقدّس، ذیل آخرین جمله فوق (مصابیح الدّجی) گذشت، لیکن مطالبی که در اینجا مطرح می‏شود عبارت است از: نور متوسط و عادی (نه نور عالی) که دو ویژگی عمده دارد:

1. خودش ظاهر است. 2. دیگران را ظاهر و آشکار می‏کند.هرچند که برخی معتقدند اطلاق واژه نور بر این حقیقت خارجی، تنها به لحاظ ویژگی اوّل است و اگر ویژگی دوم ملاحظه شود، کلمه ضوء و ضیاء به کار می‏رود، لیکن

برخی دیگر گفته‌اند: تفاوت دو واژه نور و ضیاء در این است که اگر درخشندگی، از ذات شی‏ء باشد، «ضیاء» و اگر مستفاد از غیر باشد، «نور» نامیده می‏شود و بر همین اساس، آیه (جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً) را توجیه کرده‌اند.

قرآن کریم، واژه نور را در مفهوم جامعی که مصادیق مختلفی دارد؛ به کار برده است؛ مانند قرآن: (و النور الذی أنزلنا معه) ، روشنایی روز: (جعل الظلمات و النور)، روشنایی ماه: (جعل القمر فیهنّ نوراً)و… . مهم‏ترین مصداق، ذات اقدس الهی است: (الله نور السموات و الأرض). امام صادق(علیه‌السلام) نیز در پاسخ هشام بن سالم، خدا را این‏گونه معرفی کرده است: «هو نورٌ لا ظلمه فیه».

تبیین وظایف جامعه اسلامی

وظیفه جامعه انسانی در ساحت اهل بیت عصمت (علیهم‌السلام) این است که حقّانیّت آنان را در عقل، محبّت آنها را در دل، نام و یاد آنها را در جسم و جان احیا نمایند؛ چونان عطشانی که به کوثر زلال می رسد وجگر تفتیده خود را تبرید و دیده پژمرده خویش را تقریر و روشن و قوای فرسوده خود را تنشیط و شاداب و دهان خشکیده خویش را کامیاب می نماید. شرح وظایف جامعه اسلامی را می توان از سخنان نورانی حضرت هادی، علی بن محمّد (علیه‌السلام) امام دهم در زیارت جامعه جست‌وجو کرد: «أشْرَقتِ الأرضُ بنورکم و فاز الفائزون بولایتکم؛ بکُم یُسْلَکُ إلی الرضوان و علی منْ جَحَدَ ولایتکم غضبُ الرحمن».

تدبیر امور امّت

یکی از سِمَت­های رسمی امامان معصوم(علیهم‌السلام) تدبیر امور امّت در تمام شئون مهمّ حیاتی است، چنان‏که در زیارت جامعه آمده است: «السلام علیکم یا أهل بیت النبوّه…و ساسه العباد و أرکان البلاد… ».سیاست که جزء علوم انسانی است، بدون معرفت انسان، فهمیده نخواهد شد و چون انسان در فرهنگ قرآن حکیم، از کرامت ویژه برخوردار است: (لقد کرّمنا بنی‏ءَادم… ) و کرامت او به استناد خلافت وی است: (اِنّی جاعل فی الأرض خلیفه)و حرمت خلیفه مرهون عمل او به دستور مُستخْلف عنه است، وگرنه محکوم (أفرأیت من اتّخذ إلهه هواه) شده و سرانجام مطرودِ (أولئک ینادَون من مکان بعید) خواهد شد، لذا پیشوایان معصوم(علیهم‌السلام) که سیاستمداران واقعی‏اند، سیاست نفس را برترین سیاست دانسته‏اند: «سیاسه النفس أفضل سیاسهٍ و رئاسه العلم أشرف رئاسه» ، «سُوسُوا اَنفسکم بالورع» ، «سیاسه الدین بحُسن الورع» و از بهترین روشهای سیاست، حُسن خُلق و تحمل دشواریهای جامعه است، وگرنه سیاستمدارِ غیرِ خلیق، قدرت خود را شایسته انتقال به دیگری می‏دانست: «من لم یحتمل مؤنه الناس فقد أهَّل قدرته لانتقالها».

منشور امامت

زیارت جامعه، منشور بلند امامت و هدایت است که سیل‏گونه از کوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوه و السلام) سرازیر شده است. این منشور بلند، هرچند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسان‏های کامل و خلفای برجسته الهی، یعنی اسره طاها و یاسین، ائمه اطهار (علیهم‏السلام) بیان شده است، لیکن معارف عمیق توحیدی ولایی آن بسان سیلی بنیان کن اساس شرک و دوگانه‏پرستی و بنیاد بیگانه‏گرایی را برمی‏کَنَد و با پیشروی به سوی دشت و دَمَن امت اسلام، تشنه‏کامان حقیقت و معرفت ناب نبوی و ولوی را سیراب می‏کند[

 


[1] عارف کامل، مرحوم آیهالله‌العظمی شاه‌آبادی، استاد اخلاق و عرفان امام خمینی(قدس‌سرّه) می‌گفت: دعوت خداوند به یکی از سه زبان است: لسان قال، لسان حال، لسان استعداد… . دعای به لسان استعداد، اَخفی‌الدّعوات… و بر طبق نظام کلّ است و مستجاب خواهد شد و ممتنع است که در دار وجود، ظهور نکند… (شَذَرات المعارف، ص56، معرفت 64، 66، 67).

[2] جوشن در لغت به سلاحی گفته می‏شود که شبیه زره است و از آهن ساخته می‏شود و با پوشیدن آن از حملات دشمن در امان می‏مانند. این دعای شریف از آن جهت جوشن کبیر نام گرفت که اگر کسی آن را بپوشد، یعنی به صفات و اسمای حسنای ذکر شده در این دعا متّصف و متخلّق گردد، از آماج تیرهای شرک‏آلود شیاطین جنّی و انسی محفوظ می‏ماند. ادب فنای مقربان جلد1صفحه 85.

[3] ادب فنای مقربان جلد1صفحه 86.

[4] از میان مردم کسانی هستند که خدا را تنها بر یک حالت می‏پرستند (سوره حج، آیه 11.).

[5] ـ اصطلاحاً گفته می‏شود: کلمه «الله»، که به آن لفظ جلاله می‏گویند عَلَم است برای ذاتی که دارای همه کمالات است، نه این‏که اشتمال همه کمالات در معنای این کلمه اخذ شده باشد. به بیان دیگر، با این اسم مبارک اشاره می‏شود به ذاتی که برخوردار از همه کمالات است، اما هر یک از سایر اسمای حسنای الهی اسم برای اشاره به صفتی خاص است، نه ذات باری تعالی. از این‏رو هیچ اسمی جامعیت لفظ جلاله را ندارد (ر.ک: تسنیم، ج 1، ص 279، ذیل آیه 1 سوره حمد).

[6] به جان خودم سوگند! امام، کسی است که به کتاب خدا حکم و به قسط و عدل قیام کند، متدین به دین حق باشد و جان خویش را بر ذات خدا حبس کند (الارشاد، ج 2، ص 39). ادب فنای مقربان جلد1صفحه 87.

[7] ادب فنای مقربان جلد1 –  صفحه 87.

[8] البلد الامین، ص302؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص615.

[9] سوره نازعات، آیه 5. امام مهدی (عج) موجود موعودصفحه 103.

[10] امام مهدی (عج) موجود موعود – صفحه  102.

[11] تفسیر انسان به انسانْ – صفحه  261.

[12] ادب فنای مقربان جلد2ْ – صفحه  378.

[13] ادب فنای مقربان جلد6 –  صفحه 404.

[14] ادب فنای مقربان جلد3 –  صفحه147.

[15] بحار، ج49، ص127.

[16] همان، ج39، ص246.

[17] ادب فنای مقربان جلد2صفحه 72.

[18] شارح من لایحضره الفقیه، جناب مولا محمدتقی مجلسی مطالب سودمندی درباره عظمت زیارت جامعه و وثاقت آن و برکات فراوانِ آن و اینکه «شکی برای من نیست که این زیارت از حضرتِ ابی الحسن هادی‏(علیه‌السلام) است…» ارائه فرموده‏اند (روضه المتقین، ج‏5، ص‏451 ـ 452).

[19] الکافی، ج‏4، ص‏576.

[20] جناب صدوق(قدس‌سره) در من لایحضره الفقیه (ج‏2، ص‏598) چنین فرموده است: من در کتابِ زیارات و در کتاب مقتل الحسین‏(علیه‌السلام) چند نوع زیارت را نقل کردم. برای این کتاب (من لایحضره الفقیه) فقط همین یک زیارت را برگزیده‏ام، چون صحیح‏ترین زیارت نزد من از طریق روایت است و همین کفایت می‏کند. جرعه ای از صهبای حجصفحه 290.

[21] جرعه ای از صهبای حج صفحه 291

[22] جرعه ای از صهبای حج –  صفحه 290.

[23] مفاتیح الجنان، زیارت جامعه‏کبیره.

[24] بصائر الدرجات، ص21.

[25] من لا یحضره الفقیه، ج2، ص614؛ بحار الانوار، ج99، ص131، ح4.

[26] سوره حجرات، آیه 3.

[27] سوره قلم، آیه 1.

[28] معانی الاخبار، ص22؛ تفسیر نور الثقلین، ج5، ص388.

[29] الکافی، ج4، ص549؛ بحار الانوار، ج24، ص361.

[30] سوره حجرات، آیه 3. تسنیم، جلد 13صفحه 660.

[31] شرح الاشارات و التنبیهات، ج3، ص394. تحریر تمهید القواعد – ج 3صفحه 246.

[32] مفردات ؛ج1، ص376.

[33] کیفیهٌ ظاهره بنفسها مظهره لغیرها (مجمع البحرین، ج4، ص389، «نور»).

[34] فإنّ النظر فی النور الی نفس النور من حیث هو و فی الضوء الی جهه إشراقه (التحقیق، ج7، ص48، «ضوء»). ادب فنای مقربان جلد3صفحه 105.

[35] سوره یونس، آیه 5.

[36] معجم الفروق اللغویه، ص 332.

[37] سوره تغابن، آیه 8.

[38] سوره انعام، آیه 1.

[39] سوره نوح، آیه 16.

[40] سوره نور، آیه 35.

[41] بحار الانوار، ج4، ص70.[ادب فنای مقربان جلد3 –  صفحه 105]

[42] زیارت جامعه کبیره.

[43] من لا یحضره الفقیه، ج2، ص610، (زیارت جامعه کبیره).

[44] سوره اسراء، آیه 70.

[45] سوره بقره، آیه 30.

[46] سوره جاثیه، آیه 23.

[47] سوره فصلت، آیه 44.

[48] غررالحکم، ج 4، ص 135.

[49] همان، روایت 5588.

[50] همان، روایت 5590.

[51] همان، ص372. سروش هدایت جلد3صفحه 158.

[52] سروش هدایت جلد3 –  صفحه 157.

[53] ادب فنای مقربان جلد1ْ – صفحه   84.

 

 

دانلود سخنرانی استاد رنحبر ” زیارت جامعه ی کبیره با لینک مستقیم‌ : دانلود

 

بیوگرافی آیت الله محمدرضا رنجبر

 

آیت الله محمد رضا رنجبر در سال 1345 در شهرستان داراب دیده به جهان گشود.
اساتید برجسته : حضرات آیات حائری شیرازی ، مکارم شیرازی ، پایانی ، اعتمادی ، وجدانی فخر ،
تحصیلات : خارج فقه و اصول
مسولیتها : معاون فرهنگی نهاد رهبری در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ، امام جماعت مسجد بلال صدا و سیما
تالیفات : فاطمه واژه بی خاتمه ، پند یا بند ( شرحی بر اشعار بوستان سعدی ) ، دام بی دوام ، به جوانان وطنم ، سلوک باران ( مجموعه چند جلدی حاوی تمثیلات پخش شده از رسانه ملی ) ، باران حکمت ( تفسیر تمثیلی قران که تا کنون 8 جلد آن به چاپ رسیده است )

 

لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=28346

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند