فهرست گفتاورد
- 1 “سخنبسیارداریاندکیکن
- 2 یکیراصدمکنصدرایکیکن”
- 2.0.0.1 سخنبسیارداریاندکیکن
- 2.0.0.2 یکیراصدمکنصدرایکیکن
- 2.0.0.3 چوآبازاعتدالافزوننهدگام
- 2.0.0.4 زسیرابیبهغرقآردسرانجام
- 2.0.0.5 *
- 2.0.0.6 چوخوندرتنعادتبیشگردد
- 2.0.0.7 سزایگوشمالنیشگردد
- 2.0.0.8 سخنکمگویتابرکارگیرند
- 2.0.0.9 کهدربسیاربدبسیارگیرند
- 2.0.0.10 *
- 2.0.0.11 ترابسیارگفتنگرسلیماست
- 2.0.0.12 مگوبسیاردشنامیعظیماست
- 2.0.0.13 سخنجانستوجاندارویجانست
- 2.0.0.14 مگرچونجانعزیزازبهرآنست
- 2.0.0.15 *
- 2.0.0.16 تومردمبینکهچونبیرایوهوشند
- 2.0.0.17 کهجانیرابهنانیمیفروشند
- 2.0.0.18 سخنگوهرشدوگویندهغواص
- 2.0.0.19 بهسختیدرکفآیدگوهرخاص
“سخنبسیارداریاندکیکن
یکیراصدمکنصدرایکیکن”
سخنبسیارداریاندکیکن
یکیراصدمکنصدرایکیکن
چوآبازاعتدالافزوننهدگام
زسیرابیبهغرقآردسرانجام
*
چوخوندرتنعادتبیشگردد
سزایگوشمالنیشگردد
سخنکمگویتابرکارگیرند
کهدربسیاربدبسیارگیرند
*
ترابسیارگفتنگرسلیماست
مگوبسیاردشنامیعظیماست
سخنجانستوجاندارویجانست
مگرچونجانعزیزازبهرآنست
*
تومردمبینکهچونبیرایوهوشند
کهجانیرابهنانیمیفروشند
سخنگوهرشدوگویندهغواص
بهسختیدرکفآیدگوهرخاص
*
نظامی،خمسه،خسرووشیرین
مراچونهاتفدلدیددمساز
برآوردازرواقهمتآواز
کهبشتاباینظامیزوددیرست
فلکبدعهدوعالمزودسیرست
بهارینوبرآرازچشمهنوش
سخنرادستبافیتازهدرپوش
دراینمنزلبهمتسازبردار
درینپردهبهوقتآوازبردار
کمینسازنداگربیوقترانی
سراندازنداگربیوقتخوانی
زبانبگشایچونگلروزکیچند
کزاینکردندسوسنرازبانبند
سخنپولادکنچونسکهزر
بدینسکهدرمراسکهمیبر
نخستآهنگریباتیغبنمای
پسآنگهصیقلیراکارفرمای
سخنکانازسراندیشهناید
نوشتنراوگفتنرانشاید
سخنراسهلباشدنظمدادن
ببایدلیکبرنظمایستادن
سخنبسیارداریاندکیکن
یکیراصدمکنصدرایکیکن
چوآبازاعتدالافزوننهدگام
زسیرابیبهغرقآردسرانجام
چوخوندرتنعادتبیشگردد
سزایگوشمالنیشگردد
سخنکمگویتابرکارگیرند
کهدربسیاربدبسیارگیرند
ترابسیارگفتنگرسلیماست
مگوبسیاردشنامیعظیماست
سخنجانستوجاندارویجانست
مگرچونجانعزیزازبهرآنست
تومردمبینکهچونبیرایوهوشند
کهجانیرابهنانیمیفروشند
سخنگوهرشدوگویندهغواص
بهسختیدرکفآیدگوهرخاص
زگوهرسفتناستادانهراسند
کهقیمتمندیگوهرشناسند
نهبینیوقتسفتنمردحکاک
بهشاگرداندهددرخطرناک
اگرهشیاراگرمخمورباشی
چنانزیکزتعرضدورباشی
هزارتمشرفبیجامگیهست
بهصدافغانکشیدهسویتودست
بهغفلتبرمیاوریکنفسرا
مدانغافلزکارخویشکسرا
نصیحتهایهاتفچونشنیدم
چونهاتفرویدرخلوتکشیدم
درآنخلوتکهدلدریاستآنجا
همهسرچشمههاآنجاستآنجا
نهادمتکیهگاهافسانهایرا
بهشتیکردمآتشخانهایرا
چوشدنقاشاینبتخانهدستم
جزآرایشبراونقشینبستم
اگرچهدرسخنکابحیاتست
بودجایزهرآنچهازممکناتاست
چوبتوانراستیرادرجکردن
دروغیراچهبایدخرجکردن
زکژگوئیسخنراقدرکمگشت
کسیکوراستگوشدمحتشمگشت
چوصبحصادقآمدراستگفتار
جهاندرزرگرفتشمحتشموار
چوسروازراستیبرزدعلمرا
ندیداندرخزانتاراجغمرا
مراچونمخزنالاسرارگنجی
چهبایددرهوسپیمودرنجی
ولیکندرجهانامروزکسنیست
کهاورادرهوسنامههوسنیست
هوسپختمبهشیریندستکاری
هوسناکانغمراغمگساری
چناننقشهوسبستمبراوپاک
کهعقلازخواندنشگرددهوسناک
نهدرشاخیزدمچوندیگراندست
کهبرویجزرطبچیزیتوانبست
حدیثخسرووشیریننهاننیست
وزانشیرینترالحقداستاننیست
اگرچهداستانیدلپسنداست
عروسیدروقایهشهربنداست
بیاضشدرگزارشنیستمعروف
کهدربردعسوادشبودموقوف
زتاریخکهنسالانآنبوم
مرااینگنجنامهگشتمعلوم
کهنسالاناینکشورکههستند
مرابرشقهاینشغلبستند
نیارددرقبولشعقلسستی
کهپیشعاقلاندارددرستی
نهپنهانبردرستیشآشکاراست
اثرهائیکزایشانیادگاراست
اساسبیستونوشکلشبدیز
همیدوندرمداینکاخپرویز
هوسکاریآنفرهادمسکین
نشانجویشیروقصرشیرین
همانشهرودوآبخوشگوارش
بنایخسرووجایشکارش
حدیثباربدباسازدهرود
همانآرامگاهشهبهشهرود
حکیمیکاینحکایتشرحکردست
حدیثعشقازایشانطرحکردست
چودرشصتاوفتادشزندگانی
خدنگافتادشازشستجوانی
بهعشقیدرکهشستآمدپسندش
سخنگفتننیامدسودمندش
نگفتمهرچهداناگفتازآغاز
کهفرخنیستگفتنگفتهراباز
درآنجزویکهماندازعشقبازی
سخنراندمنیتبرمردغازی
بدون دیدگاه