یا رب چه شود که دست گیری از پای فتاده خستهای را بسته است دل شکسته در تو بپذیر شکسته بستهای را
بنواز دل شکستهای را رحمی بنمای خستهای را یا رب چه شود که دست گیری از پای فتاده خستهای را فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۲۸) بنواز...
بنواز دل شکستهای را رحمی بنمای خستهای را یا رب چه شود که دست گیری از پای فتاده خستهای را فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۲۸) بنواز...
" دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی ز کدام باده ساقی به من خراب دادی " فیض کاشانی : دل و دین و عقل...
شود شود که شود چشم من مقام ترا شود شود که بینم صباح و شام ترا فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۱۵) شود شود که شود چشم...
دانلود کامل آلبوم همایون مثنوی اثری ماندگار از استاد آواز ایران مرحوم استاد محمدرضا شجریان به صورت فایل ویدیویی و به صورت کامل شامل ۷ قطعه آهنگ است که مجموعاً...
فیض كاشانى : در صدف جان درى نیست بجز دوست دوست آنکه دل از عشق او زنده بود اوست اوست نغز درین نه طبق نیست بجز عشق حق هر چه...
به مناسبت اولین سالگرد درگذشت استاد بزرگ موسیقی ایران "زندهیاد محمدرضا شجریان" وبگاه "حرف محبت" آلبوم زیبای را که از فاخرترین آثار استاد شجریان است بازنشر میکند. آلبوم همایون مثنوی...
"در پیش شمشاد قدت باشد قد شمشاد پست" * در پیش خورشید رخت باشد رخ خورشید سهل در پیش شمشاد قدت باشد قد شمشاد پست * موئی شدم زاندیشه اى ...
"کسی مجنون تواند شد که او دیده است لیلی را" * از آن عاقل بماندستی که رویش را ندیدستی کسی مجنون تواند شد که او دیده است لیلی را کسی...
"بسخن حیات بخشی بنگاه جان ستانی بکن آنچه خواهدت دل چه زنیکوئی گسستت" * بکجا روم زدستت بچه سان رهم زشستت همه جا رسیده شستت همه را گرفته دستت بکشی...
“بدل تخم امیدکشتم بسی بدین کشتزارم سحابی فرست” * الهی بکامم شرابی فرست شرابی زجام خطابی فرست مرا کشت رنج خمار الست دگر باره از نو شرابی فرست * بعصیان...
"دو عالم را رخ لیلا گرفتست" * جنونی در سرم ماوا گرفتست سرم را سر بسر سودا گرفتست خردگر این بود کاین عاقلانراست خوش آن سر کش جنون مأوا گرفتست...
“با من بودی منت نمیدانستم” فیض کاشانی ، دیوان اشعار ، رباعیات با من بودی منت نمیدانستم تا من بودی منت نمیدانستم رفتم چه من ار میان ترا دانستم...
"چشمشان کج گوششان کج کج زبان فعلشان کج قولشان کج رای کج" از زبان این ، سخن در گوش آن میرود چون کفش کج در پای کج در بدن از...
"آشنائی بتماشا گه رازم دادند" در دل شب خبر از عالم جانم کردند خبری آمد و از بیخبرانم کردند گوش دادند و در آن گوش سروش افکندند دیده دادند و...
"همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت" دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی ز کدام باده ساقی به من خراب دادی دل...