آلبوم موسیقی منظومههای سمفونیک اثری است با صدای استاد علیرضا قربانی و آهنگسازی هوشنگ کامکار که در سبک موسیقی ملی ایران است و برای ارکستر سمفونیک همراه با نواختن سازهای ایرانی، اجرای گروه کُر، آهنگسازی هوشنگ کامکار و خوانندگی علیرضا قربانی همراه است.
این آلبوم شامل ۳ قطعه موسیقی است که بخش اول (پوئم سمفونی مولانا) نام دارد، شعر آن از مولوی است و به مدت ۲۵:۰۰ است. بخش دوم (پوئم سمفونی کُردی) است، شعر آن را فولکلر سروده است، به مدت ۱۵:۲۶ است و خوانندهی آن ارسلان و صبا کامکار هستند. بخش سوم نیز (پوئم سمفونی بهاران) است و شعر آن از مولوی است.
پوئم سمفونی یکی از انواع موسیقی سمفونیک و مربوط به سدههای نوزدهم و بیستم اروپاست.
پوئم سمفونی مولانا اثری است که به مناسبت هشتصمدین سالگرد تولد مولوی در پاییز ۱۳۸۶ برای ارکستر سمفونیک، گروه کُر و سلو تصنیف شده است.
دانلود منظومه های سمفونیک علیرضا قربانی
ویدیو کنسرت منظومه های سمفونیک و اجرای سمفونی مولانا توسط استاد علیرضا قربانی در شهر دوسلدورف آلمان در سال ۲۰۰۹ میلادی به مدت ۲۳ دقیقه. اجرا شده توسط ۷۰ جوان آلمانی به همراه گروه کُر ۵۰ نفره به رهبری ارنست فون مارشال با آهنگسازی هوشنگ کامکار.
دانلود ویدیو سمفونی مولانا علیرضا قربانی
«متن اشعار منظومه های سمفونیک»
شعر: مولوی » مثنوی معنوی » دفتر اول (بخش۱)
بشنو از نی چون شکایت می کند
از جدایی ها حکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند
خوش خرامان میروی ای جان جان بیمن مرو
ای حیات دوستان در بوستان بیمن مرو
ای فلک بیمن مگرد و ای قمر بیمن متاب
ای زمین بیمن مروی و ای زمان بیمن مرو
ای یار من ای یار من ای یار بیزنهار من
ای دلبر و دلدار من ای محرم و غمخوار من
شعر: مولوی » دیوان شمس » غزلیات (غزل ۲۰۹۵)
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بیمن مباش و آن جهان بیمن مرو
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
شب منم تو ماه من بر آسمان بیمن مرو
من طربم طرب منم زهره زند نوای من
عشق میان عاشقان شیوه کند برای من
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن بیمن مرو
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
و ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر کف به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند
وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند
بدون دیدگاه