از کفم رها شد قرار دل
نیست دست من اختیار دل
عارف قزوینی » تصنیفها (تصنیف ۱۴)
عارف قزوینی در آنچه که در دیوانش نوشته است این تصنیف را پس از جدایی از “دوست وفادارش” استاد علیمحمد معمارباشی بین قم و اصفهان گفته است. (سال ۱۳۲۹ ه.ق)
از کفم رها شد قرار دل
نیست دست من اختیار دل
هیز و هرزه گرد، ضد اهل درد
گشته زین در آن در مدارد دل
بی شرف تر از دل مجو که نیست
غیر ننگ و عار، کار و بار دل
خجلتم کُشد، پیش چشم از آنک
بود بهر من در فشار دل
بس که هر کجا رفت و برنگشت
دیده شد سفید، ز انتظار دل
عمر شد حرام، باختم تمام
آبرو و نام، در قمار دل
بعد ازین ضرر، ابلهم مگر
خم کنم کمر زیر بار دل
هر دو ناکسیم، گر دگر رسیم
دل به کار من، من به کار دل
داغدار چون لاله اش کنم
تا به کی توان بود خار دل
همچو رستم از تیر غم کُنم
کور چشم اسفندیار دل
خون دل بریخت از دو چشم من
خوشدلم از این، انتحار دل
افتخار مرد در درستی است
وز شکستگی است اعتبار دل
عارف این قدر لاف تا به کی
شیر عاجز است از شکار دل
مقتدرترین خسروان شدند
محو در کف اقتدار دل
تصنیف از کفم رها از مجموعه تصنیفهای عارف قزوینی را زندهیاد استاد محمدرضا شجریان در آلبوم انتظار دل/ خلوت گزیده در قطعه پنجم آن با عنوان “تصنیف از کفم رها” که در سا ۱۳۷۵ منتشر شده است خوانده است. میتوانید تصنیف از کفم رها استاد شجریان را از وبگاه حرفمحبت گوش دهید و یا دانلود کنید.
بدون دیدگاه