آلبوم خداوند اسرار اثری است با صدای آواز استاد همایون شجریان و آهنگسازی سهراب پورناظری که در سال ۱۳۹۴ ساخته و منتشر گردیده است. همچنین آلبوم خداوندان اسرار (The Lords of the Secrets) به صورت کنسرت اجرا شده است که فایل تصویری کنسرت نیز در ادامه برای شما مخاطبین محترم حرف‌محبت قرار داده شده است.

کنسرت تصویری “خداوندان اسرار” اجرای اولین آلبوم از پروژه‌ آیینه‌ ها با صدای آواز همایون شجریان است. در آلبوم “خداوندان اسرار” به جز قطعات ساخته سهراب پورناظری، قطعه‌ای از آثار “کیخسرو پورناظری” به نام “یاوران” نیز وجود دارد که پیش از این در آلبوم “حیرانی” منتشر شده بود، اما در این آلبوم، سهراب پورناظری با نگاهی متفاوت آن را تنظیم و همایون شجریان اجرا کرده است.

آزاد میرزاپور، حسین رضایی نیا، همایون نصیری، آیین مشکاتیان، محمت اکاتای، آرشاک ساهاکیان، آرین کشیشی و سهراب پورناظری در این آلبوم به نوازندگی پرداخته اند.

دانلود آلبوم خداوندان اسرار همایون شجریان با کیفیت ۳۲۰

ویدیو کنسرت خداوندان اسرار (تصویری کامل) همایون شجریان

ویدئو در حال بارگزاری می‌باشد . . .

لطفاً جهت دانلود ویدیو کنسرت به جعبه دانلود در انتهای نوشته مراجعه کنید.

فهرست آلبوم خداوندان اسرار همایون شجریان

ردیف نام سُراینده آهنگساز زمان
۱ «دیباچه (ساز و آواز بداهه)» سهراب پورناظری ۰۴:۵۴
۲ «آواز» مولوی سهراب پورناظری ۰۸:۱۸
۳ «دیباچه (رهایی)» خیام سهراب پورناظری ۰۸:۱۰
۴ «تصنیف مهتاب» خیام سهراب پورناظری ۰۵:۳۵
۵ «تکنوازی تنبور» سهراب پورناظری ۰۳:۴۱
۶ «تصنیف خداوندان اسرار» مولوی سهراب پورناظری ۰۵:۰۳
۷ «گروه نوازی کوبه‌ای» سهراب پورناظری ۰۱:۴۳
۸ «تصنیف جانی و صد آه» حافظ کیخسرو پورناظری ۰۲:۵۵
مدت زمان کل آلبوم: ۴۰:۱۹

متن اشعار قطعات موسیقی آلبوم خداوندان اسرار که سروده‌هایی از مولوی، خیام و حافظ است به صورت کامل در ذیل درج شده است، بخش‌هایی را که همایون شجریان اجرا کرده و خوانده است به صورت رنگ مشکی و الباقی شعر نیز با رنگی متفاوت بدون تغییر قرار داده شده است تا اگر فرصتی داشتید مطالعه کنید و لذت ببرید.

متن قطعه شماره ۲ آهنگ آواز همایون شجریان

شعر : مولوی ، دیوان شمس (غزلیات)

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم
وگر شهری بدم ویرانه گشتم

ز عشق تو ز خان و مان بریدم
به درد عشق تو همخانه گشتم

چنان کاهل بدم کان را نگویم
چو دیدم روی تو مردانه گشتم

چو خویش جان خود جان تو دیدم
ز خویشان بهر تو بیگانه گشتم

فسانه عاشقان خواندم شب و روز
کنون در عشق تو افسانه گشتم

***

شعر : مولوی ، دیوان شمس (غزلیات)

به جان جمله مستان که مستم
بگیر ای دلبر عیار دستم

به جان جمله جانبازان که جانم
به جان رستگارانش که رستم

عطاردوار دفترباره بودم
زبردست ادیبان می نشستم

چو دیدم لوح پیشانی ساقی
شدم مست و قلم‌ها را شکستم

جمال یار شد قبله نمازم
ز اشک رشک او شد آبدستم

ز حسن یوسفی سرمست بودم
که حسنش هر دمی گوید الستم

در آن مستی ترنجی می بریدم
ترنج اینک درست و دست خستم

مبادم سر اگر جز تو سرم هست
بسوزا هستیم گر بی‌تو هستم

تویی معبود در کعبه و کنشتم
تویی مقصود از بالا و پستم

شکار من بود ماهی و یونس
چو حاصل شد ز جعدت شصت شستم

چو دیدم خوان تو بس چشم سیرم
چو خوردم ز آب تو زین جوی جستم

برای طبع لنگان لنگ رفتم
ز بیم چشم بد سر نیز بستم

همان ارزد کسی کش می پرستد
زهی من که مر او را می پرستم

ببرد از کسی کآخر ببرد
به سوی عدل بگریزید ز استم

چو ری با سین و تی و میم پیوست
بدین پیوند رو بنمود رستم

یقین شد که جماعت رحمت آمد
جماعت را به جان من چاکرستم

خمش کردم شکار شیر باشم
که تا گوید شکار مفترستم

***

شعر : مولوی ، دیوان شمس (غزلیات)

چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم

به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم

مگر من صورت عشق حقیقی
بدیدم خواب کو را می پرستم

بیا ای عشق کاندر تن چو جانی
به اقبالت ز حبس تن برستم

مرا گفتی بدر پرده دریدم
مرا گفتی قدح بشکن شکستم

مرا گفتی ببر از جمله یاران
بکندم از همه دل در تو بستم

مرا دل خسته کردی جرمم این بود
که از مژگان خیالت را بجستم

ببر جان مرا تا در پناهت
دو دستک می زنم کز جان بسستم

چه عالم‌هاست در هر تار مویت
بیفشان زلف کز عالم گسستم

که در هفتم زمین با تو بلندم
که در هفتم فلک بی‌روت پستم

متن قطعه شماره ۳ آهنگ دیباچه رهایی

شعر: خیام ، رباعیات

مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت

خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت

متن قطعه شماره ۴ تصنیف مهتاب

شعر: خیام ، رباعیات

چون عهده نمی‌شود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را

می نوش به (ماه) ماهتاب ای ماه
که ماه بسیار بتابد و نیابد ما را

***

شعر: خیام ، رباعیات

من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت

جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت

***

شعر: خیام ، رباعیات

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست

متن قطعه شماره ۶ تصنیف خداوندان اسرار

شعر : مولوی ، دیوان شمس (غزلیات)

خداوند خداوندان اسرار
زهی خورشید در خورشید انوار

ز عشق حسن تو خوبان مه رو
به رقص اندر مثال چرخ دوار

چو بنمایی ز خوبی دست بردی
بماند دست و پای عقل از کار

گشاده ز آتش او آب حیوان
که آبش خوشترست ای دوست یا نار

از آن آتش بروییدست گلزار
و زان گلزار عالم‌های دل زار

از آن گل‌ها که هر دم تازه‌تر شد
نه زان گل‌ها که پژمردست پیرار

نتاند کرد عشقش را نهان کس
اگر چه عشق او دارد ز ما عار

یکی غاریست هجرانش پرآتش
عجب روزی برآرم سر از این غار

ز انکارت بروید پرده‌هایی
مکن در کار آن دلبر تو انکار

چو گرگی می‌نمودی روی یوسف
چون آن پرده غرض می‌گشت اظهار

ز جان آدمی زاید حسدها
ملک باش و به آدم ملک بسپار

غذای نفس تخم آن غرض‌هاست
چو کاریدی بروید آن به ناچار

نداند گاو کردن بانگ بلبل
نداند ذوق مستی عقل هشیار

نزاید گرگ لطف روی یوسف
و نی طاووس زاید بیضه مار

به طراری ربود این عمرها را
به پس فردا و فردا نفس طرار

همه عمرت هم امروزست لاغیر
تو مشنو وعده این طبع عیار

کمر بگشا ز هستی و کمر بند
به خدمت تا رهی زین نفس اغیار

نمازت کی روا باشد که رویت
به هنگام نمازست سوی بلغار

در آن صحرا بچر گر مشک خواهی
که می‌چرد در آن آهوی تاتار

نمی‌بینی تغیرها و تحویل
در افلاک و زمین و اندر آثار

کی داند جوهر خوبت بگردد
به خاکی کش ندارد سود غمخوار

چو تو خربنده باشی نفس خود را
به حلقه نازنینان باشی بس خوار

اگر خواهی عطای رایگانی
ز عالم‌های باقی ملک بسیار

چنان جامی که ویرانی هوش است
ز شمس حق و دین بستان و هش دار

خداوند خداوندان باقی
که نبودشان به مخدومیش انکار

ز لطف جان او رفته بکارت
چو دیدندنش ز جنت حور ابکار

اگر نه پرده رشک الهی
بپوشیدیش از دار و ز دیار

که سنگ و خاک و آب و باد و آتش
همه روحی شدندی مست و سیار

به بازار بتان و عاشقان در
ز نقش او بسوزد جمله بازار

دو ده دان هر دو کون دو جهان را
چه باشد ده که باشد اوش سالار

که روح القدس پایش می ببوسید
ندا آمد که پایش را مه آزار

چه کم عقلی بود آن کس که این را
برای جاه او گوید که مکثار

به حق آنک آن شیر حقیقی
چنین صید دلم کردست اشکار

که از تبریز پیغامی فرستی
که اینست لابه ما اندر اسحار

متن قطعه شماره ۸ تصنیف جانی و صد آه

شعر: حافظ ، غزلیات

عیشم مدام است از لعل دلخواه
کارم به کام است الحمدلله

ای بخت سرکش تنگش به بر کش
گه جام زر کش گه لعل دلخواه

ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه

از دست زاهد کردیم توبه
و از فعل عابد استغفرالله

جانا چه گویم شرح فراقت
چشمی و صد نم جانی و صد آه

کافر مبیناد این غم که دیده‌ست
از قامتت سرو از عارضت ماه

شوق لبت برد از یاد حافظ
درس شبانه ورد سحرگاه

***

شعر: حافظ ، غزلیات

گر تیغ بارد در کوی آن ماه
گردن نهادیم الحکم لله

آیین تقوا ما نیز دانیم
لیکن چه چاره با بخت گمراه

ما شیخ و واعظ کمتر شناسیم
یا جام باده یا قصه کوتاه

من رند و عاشق در موسم گل
آن گاه توبه استغفرالله

مهر تو عکسی بر ما نیفکند
آیینه رویا آه از دلت آه

الصبر مر و العمر فان
یا لیت شعری حتام القاه

ای دل تا کسی وصلش نخواهد
خون بایدش خورد در گاه و بیگاه

حافظ چه نالی گر وصل خواهی
خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه

تصاویر رسمی آلبوم خداوندان اسرار (The Lords of the Secrets)

تصویر رسمی کاور آلبوم خداوندان اسرار همایون شجریان

دریافت ویدیو کنسرت خداوندان اسرار

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰حجم ۲۶۵ مگابایت

دریافت با پیوند مستقیم (از سرورهای اختصاصی حرف‌محبت)

دریافت با کیفیت ۴۸۰حجم ۱۰۳ مگابایت

دریافت با پیوند مستقیم (از سرورهای اختصاصی حرف‌محبت)
لینک کوتاه
https://www.nabavi.co /?p=39896

3 Comments

  1. حنانه

    بینظیر بود این آلبوم مرسی که کامل گزاشتینش
    اینها رو از کجا میارین من میخوام همه اهنگهای همایون رو اگه میشه برام بفرستین ممنونم

      1. با سلام و تحیت
        سپاس از توجه‌تان انشالله سعی می‌کنیم که آلبوم‌های ایشان را به صورت کامل در سایت داشته باشیم.
        با مودت و مهر سید محسن نبوی

  1. مهدی الهی

    آلبوم خداوند اسرار یکی از آن البوم هایی است که در خاطره می ماند یاد پدر ایشان گرامی و صدایشان ماناا باد

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند