ای مادر حسین و حسن! مام زینبین!
من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟
شعر جواد هاشمی برای حضرت فاطمه زهرا (س)
گل بی تو رخصت چمنآرا شدن نداشت
گل نه، که غنچه نیز دل وا شدن نداشت
بی مهر ماه روی تو هرگز ستارهای
ای زهرهروی! زَهره زهرا شدن نداشت
خیر کثیر! قدر تو این بس که غیر تو
کس افتخار کوثر طه شدن نداشت
تطهیر بی طهارت تو لفظ بود و بس
لفظی که هیچ مایه معنا شدن نداشت
غیر از تو هیچ دختری ای مادر پدر
شایستگی اُمّ أبیها شدن نداشت
نخلی که بود سایهنشین سرشک تو
در ریشه هیچ حسرت طوبی شدن نداشت
گمگشته تربت تو اگر چهره مینمود
تا حشر کعبه فرصت پیدا شدن نداشت
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبه داور بخوانمت
دیدم رسول اُمّ أبیهات خوانده است
گفتم کم است دخت پیمبر بخوانمت
دیدم تویی هر آینه آیینه علی
گفتم عجب به جاست که حیدر بخوانمت
دیدم قیامت است درِ خانه شما
گفتم رواست بانوی محشر بخوانمت
گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم
جبریل گفت سوره کوثر بخوانمت
ای مادر حسین و حسن! مام زینبین!
من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟
بدون دیدگاه