مولوى:”گفت فرعونی انا الحق گشت پست گفت منصوری اناالحق و برست”
گفت معشوقی به عاشق ز امتحان در صبوحی کای فلان ابن الفلان گفت فرعونی اناالحق گشت پست گفت منصوری اناالحق و برست مولوی ، مثنوی معنوی ، دفتر پنجم (بخش...
گفت معشوقی به عاشق ز امتحان در صبوحی کای فلان ابن الفلان گفت فرعونی اناالحق گشت پست گفت منصوری اناالحق و برست مولوی ، مثنوی معنوی ، دفتر پنجم (بخش...
"هیچ کس در ملک او بی امر او در نیفزاید سر یک تای مو" ملک ملک اوست فرمان آن او کمترین سگ بر در آن شیطان او مولوى ، مثنوی...
"عمر خوش در قرب جان پروردنست عمر زاغ از بهر سرگین خوردنست" مولوی ، مثنوی معنوی ، دفتر پنجم صفت کشتن خلیل(ع) زاغ را که آن اشارت به قمع کدام...
"بود مردی پیش ازین نامش نصوح بد ز دلاکی زن او را فتوح" "عارفان که جام حق نوشیدهاند رازها دانسته و پوشیدهاند" مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم (بخش...
بر درم ساکن شو و بیخانه باش دعوی شمعی مکن پروانه باش مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم (بخش ۲۰) صفت طاوس و طبع او و سبب کشتن ابراهیم...
"مؤمن آن باشد که اندر جزر و مد کافر از ایمان او حسرت خورد" مولوی ، مثنوی معنوی ، دفتر پنجم سر چارق را بیان کن ای ایاز پیش چارق...
" نیشکر کوبید کار اینست و بس جان بر افشانید یار اینست و بس " شهر ما فردا پر از شکر شود شکر ارزانست ارزانتر شود در شکر غلطید ای...
دیدهٔ دل کو به گردون بنگریست دید که اینجا هر دمی میناگریست مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم (بخش ۳۷) شعر مناجات مولوی ای مبدل کرده خاکی را به...
اشک خونست و به غم آبی شده مینیرزد خاک خون بیهده مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم (بخش ۲۳) حکایت آن اعرابی کی سگ او از گرسنگی میمرد و...
"هر که رنجی دید گنجی شد پدید" کار میکن تو بگوش آن مباش اندک اندک خاک چه را میتراش هر که رنجی دید گنجی شد پدید هر که جدی کرد...
" میلها همچون سگان خفتهاند اندریشان خیر و شر بنهفتهاند " مولوی » مثنوی معنوی » دفتر پنجم همچو هاروت و چو ماروت آن دو پاک بستهاند اینجا به چاه...