حافظ:”گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر”
گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر حافظ » غزلیات (غزل ۲۵۲) گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از...
گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر حافظ » غزلیات (غزل ۲۵۲) گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر بجز از...
"ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسکین حرام است" عطار » دیوان اشعار » غزلیات (غزل ۷۶) ره میخانه و مسجد کدام است که هر...
" رفتم به در خانه میخانه نشستم آن توبهٔ سنگین به یکی جرعه شکستم " " در هر دو جهان غیر یکی را چو ندیدم شک نیست که هم غیر...
نیک و بد خلق به یکسو نهاد نیست شد و هست شد و نیست هست چون خودی خویش به کلی بسوخت از خودی خویش به کلی برست عطار » دیوان...
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما حافظ » غزلیات (غزل ۱۰) دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست...