مهرداد اوستا:”از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردی است”
"بازآ که چون برگ خزانم رخ زردیست با یاد تو دم ساز دل من دم سردیست" "از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که...
"بازآ که چون برگ خزانم رخ زردیست با یاد تو دم ساز دل من دم سردیست" "از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که...