نادرپور: “ز پناهگاه جنگلهای خاموش خزان دیده به سویت باز خواهم گشت ای خورشید”
شعر ز پناهگاه جنگلهای خاموش خزان دیده به سویت باز خواهم گشت ای خورشید نادر نادرپور، گزیده اشعار حماسه ای در غروب ز پناهگاه جنگل های خاموش خزان دیده به...
شعر ز پناهگاه جنگلهای خاموش خزان دیده به سویت باز خواهم گشت ای خورشید نادر نادرپور، گزیده اشعار حماسه ای در غروب ز پناهگاه جنگل های خاموش خزان دیده به...
"کجا شهد است این خونی که در هر خوشه ی شعر است ؟" "نادر نادرپور" شعر انگور چه می گویید ؟ کجا شهد است این آبی که در هر دانه...
مرا عشق تو در پیری جوان کرد دلم را در غریبی شادمان کرد نادر نادر پور » گزیده اشعار مرا عشق تو در پیری جوان کرد دلم را در غریبی...
"آری آن چهره که یک روز، جوان می زیست: پیر می گشت و جهان، باز، جوان می شد..." پای بر پله ى پنجاه و نهم سودم ناگهان، ماه بر...